از زمانى که وارد دنیاى بازیگرى شده، فقط یک چیز توانسته در این بلبشوى سینما او را حفظ کند. یک پوستِ کلفت و یک جانِ سخت و ارادهاى که تمام شدنى نیست.
به گزارش سایت خبری مدآرا: این را کسى مىنویسد که مثل بسیارى از منتقدان نوید محمدزاده ، به موتیفهاى تکرارى او در نقشهاى مختلف اذعان داشته و از آن گفته و نوشته است، اما قرار نیست و نمىشود چنین بازیگرى را تمام شده فرض کنیم، چون مادامى که او بعد از تمام تیرها و شلیکهاى منتقدان، کماکان در فیلمها به شکلی قابل قبول ظاهر مىشود و صرف نظر از تکرارهاى ریتمیک و لحن و زبان بدن او که همیشه قابل ردیابی است، باز هم لحظههاى درخشان دارد، این یعنى همان اراده جاویدانى که همه را به جنگ مىطلبد.
اگر بخواهم در دنیاى دیگرى یک مصداق براى او پیدا کنم، بىتردید کسى جز على دایى به ذهنم نمىرسد که هر گاه انتقادات از او شدت گرفت و او را تمامشده تلقی کردند، در نزدیکترین مسابقه گل زد و گل کاشت و با بازیها و عملکرد تاثیرگذارش فریاد زد من هنوز هستم. در صورتی که فقدان این ارادهاى که از آن صحبت کردیم، بسیارى از استعدادها را به ورطه نابودى کشانده و حتى جذابیت حضور و تلاش آنها را خنثى کرده است، نکتهاى که حضورش در ذهن و کالبد نوید محمدزاده یک برگ برنده است، تا جایى که شاهد بودم مخالفان او هم نمىتوانند ذکاوت و سیرىناپذیرى او در تجربههاى سخت و بدیع را کتمان کنند و در بدترین روزها هم به لحظههاى به یادماندنى او اشاره کردهاند.
این روند برخلاف ظاهر تلخش، یک موفقیت بزرگ است. تسلیم نشدن در برابر کاستىها و باور اینکه باید براى اثبات خود زیست کرد و پیش رفت. وقتى نوید محمدزاده در نشست خبرى جشنواره حرف از نبودنش در دورههاى بعدى زد، دو جور به آن نگاه کردم. اول اینکه او مىخواهد با حذف خودش سمپات ایجاد کند و بعد از یک غیبت مقطعى دوباره بیاید تا مقبول واقع شود که به نظرم بسیار اشتباه است. دوم اینکه ستونهاى صبر و اراده او زنگ زده و دارد پا پس مىکشد که این بسیار تراژیکتر و غم انگیزتر از نکته ابتدایى است. محمدزاده از ابتداى حضورش یک نکته را در تمام بازىهاى خود همراه داشته و آن ترسیم لحظههاى ساختارشکنانه در نقشهایى است که بر عهده او بوده است. همان مسیرى که پیش از او حامد بهداد به شکلى رادیکالتر دنبال کرد و هیچگاه از پا نیفتاد و با تمام انتقاداتى که متوجه او مىشد، خودش را حذف نکرد تا امروز که با هوشمندى، استراتژى ماهیتى و کیفتى متفاوتى را نسبت به گذشته پیش گرفته است. این همان نقطه احیاى دوباره و فصل جدیدى است که بهداد در سالهاى اخیر به آن رسیده است.
حالا نوید محمدزاده «سرخپوست» همین عطر و بو را مىدهد. گریزان از تجربههاى مکرر و متلاطمى که او را منحصر به شیوه شخصى کرد و در سینما تثبیت شد و تحسینها را برانگیخت و انتقادها را هم به همان میزان یا بیشتر متوجه خود کرد. تردید ندارم اگر نوید در این دوره فقط با فیلم «سرخپوست» نیما جاویدى در جشنواره حضور داشت، روى دیگرى از ورق را مىدید و نگاهها را فقط معطوف به یک بازى با شمایلى تازهتر مىکرد. البته که نقشآفرینی او در «متری شیش و نیم» سعید روستای هم یک وزنه سنگین برای فیلم تلقی میشود، هر چند که پیمان معادی و شمایل بازی او در این فیلم گذشتنی نیست.
در مجموع باز هم نوید محمدزاده یکی از بهترینهای این دوره است. القصه ما که در گذشته گفته بودیم فلان نقش و آن لحظه و آن لحن تکرار شده، حالا هم باید با جسارت بگوییم که کاراکتر نعمت در «سرخپوست» در هیچ فیلمى از این بازیگر تکرار نشده است. به فیزیک، راه رفتن، نگاهها و حرکات دست او و از همه مهمتر به لحن او دقت کنید. حتى مکثها و ضربآهنگ او در اداى دیالوگها و حجمِ اندازه و درستى که به صداى خود داده است. بد نیست به سکانس حضور رییس شهربانى (مانی حقیقی) در زندان اشاره کنم. رییس به نعمت خبر مىدهد که او را بعنوان جانشین خود معرفى کرده است. از این لحظه تا رفتن او به اتاقى دیگر به بهانه آوردن سوهان و ابراز خوشحالى از شنیدن این خبر در خفا، تا لحظه ورود ناگهانی دستیارش را با دقت نگاه کنید. یک بازى سینوسى حسى و تکنیکىِ حیرتانگیز که براى اثبات توان او کفایت مىکند. به هر رو بزرگترین برگ برنده محمدزاده همین اراده مستحکم و جسارت او در تداوم مسیر است که او را بعنوان یک سخت پوستِ دوست داشتنى به چنین جایى رسانده است./سینما نت – میثم محمدی –