به گزارش سایت خبری مدآرا؛ احمدرضا احمدی، شاعر، نمایشنامهنویس و نقّاش معاصر؛ ۲۹ اسفند ماه گذشته در برنامه «این شب ها» که توسط «ماهور احمدی» در لایو شبکه اینستاگرام تهیه و پخش شد به گفت و گو نشست که بخش هایی از این گفت و گو در پی می آید:
*ابراهیم گلستان درست برعکس چیزی که در افکار عمومی از او وجود دارد آدم رکی است. مهربان است و دروغ نمی گوید. اشکال بزرگ گلستان این است که دروغ نمی گوید و به خاطر این است که دشمن دارد. یکی از منتقدین گلستان می گفت که این چه هنرمندی است که نه هروئین و نه تریاک می کشد.
*بهترین کسی که درباره فروغ نوشته است منوچهر رویایی است.
*یکی از اشتباهات و حماقت های زندگی من این بود که در فیلم پستچی بازی کردم. وسط فیلم با انتظامی دعوام شد و سفت و سخت جلوی ایشان ایستادم. پولی که مهرجویی به من داده بود ۵ هزار تومان بود. داور قرار داد من و مهرجویی علی عباسی بود که به خاطر رفاقتی که با علی داشتم از من خواست که به خاطر او ادامه فیلم را بازی کنم که من هم رفتم و تا آخر فیلم هم با مهرجویی و انتظامی حرف نزدم . تقریبا همه نقش های من را مهرجویی حذف کرده بود که البته انتظامی بعدها پشیمان شد و عذر خواهی کرد اما دیگر دل من شکسته شده بود.
*یک بار هم خانم بنی اعتماد و یک بار هم آقای علی مصفا به من پیشنهاد بازی در فیلم را دادند که رد کردم.
*کیمیایی مثل بچه من است. کیمیایی با همان ابزار فیلم فارسی فیلم ساخته است. در این ۸۰ سال همه رفته اند و تنها کسی که برای من مانده کیمیایی است. کیمیایی از صفت هایی که دارد این است که در آنچه که دارد می خواهد دیگران را شریک کند.
*یکی از اولین کسانی که در ایران نیما یوشیج را کشف کرد محصص بود. یکی از بهترین تابلو های محصص در منزل گلستان است.
*با شجریان هم سن هستم. یکی از بهترین کارهایی که با ایشان کردم رباعیات خیام بود که شاملو، شجریان و شهبازیان در آن نقش داشتند.
*موقعی که سکته کردم به خانمم گفتم که دوست دارم شجریان را ببینم و یکی از دوستان به شجریان گفت و شجریان برای عیادتم به بیمارستان خاتم آمد.
*یکی از کسانی که شجریان را بسیار دوست دارد ابراهیم گلستان است.
*از بین افرادی که دوست داشتم ببینم و نشد سوفیالورن است. کتابی درباره سوفیا قرار است که چاپ شود و ۵۱ شعر در آن است که خانم نظری آن را ترجمه کردند و امیدوارم تا بهار و نمایشگاه کتاب چاپ شود.
*۳ فرد تاثیر گذار در زندگی من فروغ فرخزاد، لیلی امیر ارجمند و مادرم است.
*من هیچ وقت زیر علم کسی سینه نزدم، حتی زمانی که نیما و شاملو بود و الان هم وقتی که شعری می نویسم و اگر شعرم شبیه شعر کسی شود آن را خط میزنم.