عارف فردی ترسو است و روحیه شجاع سیاسی ندارد

به گزارش سایت خبری مدآرا؛  مهدی آیتی، فعال سیاسی اصلاح طلب بر این باور است که مجلس یازدهم نسبت به عملکرد ضعیف دولت بسیار فعال خواهد بود و همچنین نسبت به عملکرد هر یک از اعضای کابینه واکنش نشان خواهد. در ادامه این مصاحبه می خوانیم:

ارزیابیتان از عملکرد مجلس دهم چیست؟ با توجه به اینکه خیلی ها براین باور هستند این مجلس از راس خارج شده است و در سایه است؟

اگر بخواهیم نسبت به مجلس دهم تحلیلی سیاسی داشته باشیم، باید جناح های موجود در این مجلس تحلیل شوند. مجلس دهم در یک کلام باید گفت که این مجلس از نظر مواضع سیاسی هم در جبهه اصولگرایان و هم در جبهه اصلاح طلبان مجلسی ضعیف بود. چون جبهه اصلاح طلب که با لیست امید وارد مجلس شدند در ابتدای ورود ریزش کردند و با آقای لاریجانی بیعت کردند و آقای عارف را تنها گذاشتند. آقای عارف که سر لیست اصلاح طلبان بود نه تنها نتوانست رییس مجلس شود حتی موفق به ریاست کمیسیون و حتی نائب رییس مجلس دهم نیز نشد که همین شکست سختی بر جبهه اصلاحات وارد شد. در طرف مقابل اصولگرایان نیز دارای مواضع سیاسی محکمی نبودند به این علت که وقتی شورای نگهبان به رد صلاحیت های گسترده دست می زند نخبگان کشور از عرصه سیاسی و تصمیم گیری کشور دور می شوند و افراد درجه یک سیاسی و علمی و کارشناسی کشور محروم می شوند و افرادی درجه دو و درجه سه جای آنها را می گیرند که همین موضوع  اعتبار مجلس کم می شود و وزن چنین مجلسی پایین است همچنین همین موضوعات باعث می شود که سطح تفکر سیاسی در مجلس پایین بیاید. به همین دلیل در مجلس دهم نه جبهه اصولگرایی قدرتمندی وجود داشت و نه جبهه اصلاح طلبی توانمندی دیده شد. در جبهه اصولگرایی کسانی مثل علی مطهری حرف هایی می زدند که از طرف اصولگرایان مورد هجوم قرار می گرفتند و یا در جبهه اصلاحات کسانی مثل دکتر صادقی حرفهایی می زد که از طرف جبهه خودی مورد هجوم قرار می گرفت. از این رو مجلس انسجام و وزن لازم را نداشت.

* دلیل این وضعیت چه بود؟

من دو دلیل دارم. در مورد اصولگرایان، نخبگان این جبهه رد صلاحیت شدند و افرادی ضعیف و میانه رو ها و مستقلین و بی خط ها و کسانی که مواضع سیاسی ندارند وارد مجلس شدند. اما در جبهه اصلاح طلبان اشتباهی تاریخی رخ داد و آن این بود که آقای عارف عنصر سیاسی نیست. اگر به سوابق دکتر عارف نگاهی بیندازید ایشان چهار پست حساس در دوره آقای خاتمی داشتند که هیچ کدام سیاسی نبودند. آقای عارف که نتوانستند حزبی تاسیس کنند بنیاد امید را تاسیس کرد. این بنیاد مثل بنیاد باران که آقای خاتمی تاسیس کرده بود بنیادی فرهنگی بود و بنیاد سیاسی نیست. آقای عارف بیشتر فردی دانشگاهی و عنصری علمی است. او به درد کار سیاسی نمی خورد چون تفکر و موضع سیاسی ندارد و فردی ترسو است و روحیه شجاع سیاسی ندارد. او به شخصیت فردی بسیار محافظه کار است و نمی تواند با قاطعیت رفتار کند و شجاعت و جسارت نشان بدهد. اشتباه تاریخی این بود که آقای عارف  لیدر جبهه اصلاحات شد درحالیکه ایشان در حد لیدری اصلاحات نبود و این تقصیر آقای خاتمی بود که روی حساب همشهری بودن و فامیل بازی و بخاطر احترام گذاشتن به آقای عارف و به این دلیل که ایشان در انتخابات ریاست جمهوری ناکام مانده بود قصد داشتند به این شیوه به او تسلی خاطر بدهند و او را در راس جبهه اصلاحات قرار دادند و این اشتباه تاریخی اصلاحات بود و به این ترتیب لیست اصلاحات هم در شورای شهر تهران و هم در مجلس دهم موجب بر سر کار آمدن افرادی شد که وجهه اصلاح طلبی و کارنامه اصلاح طلبی نداشتند و در بین آنها افرادی وجود داشت که از خوشنامی برخوردار نبودند و کارهای شخصی را دنبال می کردند و به دنبال کار هایی پشت پرده بودند و رانت خواری و فعالیت های مختلف اقتصادی را دنبال می کردند. همین مساله باعث شد جبهه اصلاحات صدمه ببیند.

* ظاهرا در کارگزارن نیز وضعیت خوبی حاکم نیست این موضوع را چطور ارزیابی می کنید؟

درسال های ریاست جمهوری آقای خاتمی جبهه ای به نام اصلاحات وجود داشت و شورایی به نام شورای هماهنگی اصلاحات که مجموعه ای از احزاب و جناح های سیاسی اصلاح طلب بودند. به آنها گروههای هجدهگانه گفته می شد. هجده حزب و جناح سیاسی در این شورا بودند. آقای خاتمی به آقای موسوی لاری نمایندگی تام الاختیار دادند. ایشان شورای هماهنگی اصلاحات را منحل کرد و شورای سیاست گذاری اصلاحات را ایجاد کرد. تمام خرابی ها و شکست های جبهه اصلاحات از همینجا شروع شد. کار آقای موسوی لاری کاری غیر قانونی و بر خلاف اساسنامه جبهه اصلاحات بود. این کار به سفارش آقای خاتمی انجام شد و باعث شد در بین اصلاح طلبان در تمام استان های کشور اختلاف ایجاد شود. اگر امروز تحقیق کنید ما در تمام استان های کشور دو جبهه اصلاحات داریم یک جبهه اصلاحات که طرفدار شورای هماهنگی جبهه اصلاحات است و دیگری جبهه اصلاحات که طرفدار شورای سیاست گذاری اصلاحات است. این دو دستگی ها و اختلافات باعث ضعف و صدمه دیدن جبهه اصلاحات بود. یکی از آن گروههای هجده گانه کارگزاران بودند که آسیب دیدند و در اقلیت قرار گرفتند و قدرت سیاسی آنها کم شد و امروز بین آنها اختلافات برجسته ای جریان دارد.

* آیا می توان گفت اقدامات دولت در عدم کارایی مجلس دهم موثر بوده است؟

دولت آقای روحانی به طور صد درصدی به جبهه اصلاحات ضربه زد چون اگر حمایت جبهه اصلاحات و حمایت آقای خاتمی نبود تحقق ریاست جمهوری آقای روحانی در سال ۹۲ هرگز ممکن نمی شد و قطعا قالیباف رییس جمهور می شد. حمایت های بی دریغ آقای خاتمی و جبهه اصلاحات و همچنین حمایت آقای هاشمی موجب شد اقای روحانی به مقام ریاست جمهوری برسد. ولی آقای روحانی به محض رسیدن به ریاست جمهوری در یک سخنرانی اعلام کرد وامدار کسی نیست، خود من قدرت سیاسی و وزن سیاسی داشتم و خودم رای آورده ام و جبهه اصلاحات کاره ای نیست. آقای روحانی به جای دعوت از اعضای برجسته جبهه اصلاحات و قرار دادن آنها در کنار خود و به جای بهره بردن از قدرت سیاسی این طیف آنها را پشت در گذاشت و تضعیف و تحقیر کرد. همین رفتار باعث دلسرد شدن و پراکنده گشتن جبهه اصلاحات شد و وحدت آنها از بین رفت و همین به یکی از دلایل شکست آقای روحانی تبدیل شد. امروز بعد از گذشت ۷ سال از ریاست جمهوری آقای روحانی ۹۰% کشور از عملکرد ایشان راضی نیستند و همه نام این دولت را دولت بی تدبیری و ناامیدی گذاشته اند چون دولت ایشان بسیار ضعیف بود چون از نخبگان جبهه اصلاحات استفاده نکرد. این آسیبی بود که آقای روحانی به خود و اصلاحات زد و امروز به عنوان ضعیفترین دولت جمهوری اسلامی از این دولت یاد می شود.

* آیا مجلس یازدهم مجلسی برای برخورد با عملکرد رئیس جمهور خواهد بود؟

مجلس یازدهم به هیچ وجه دولت روحانی را قبول ندارد و حتما در مدت باقیمانده ای که از عمر دولت داریم آقای روحانی و دولت او را به چالش خواهد کشید. آقای روحانی با فاصله گرفتن از دوستان و یاران اصلاح طلبش امروز با مجلسی روبرو است که یکپارچه بر علیه او هستند و همین باعث خواهد شد که در سال آخر این دولت هر روز کسی از اعضای دولت را به سیخ استیضاح کشیده و به صحن مجلس بیاورند.