روزنامه ایران مصاحبه مفصلی با علی مطهری در باره موضوعات مختلف انجام داده است. او از عدم تصمیم گیری اش برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس گفته و نقدهایی را به نظارت استصوابی وارد کرده است. به گزارش سایت خبری مدآرا، بخشهایی از مصاحبه را می خوانید: در ۱۱ سالی که شما در مجلس حضور داشتید سیر نفوذ، […]
روزنامه ایران مصاحبه مفصلی با علی مطهری در باره موضوعات مختلف انجام داده است. او از عدم تصمیم گیری اش برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس گفته و نقدهایی را به نظارت استصوابی وارد کرده است.
به گزارش سایت خبری مدآرا، بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:
در مجموع ما هر چه در دورههای مختلف مجلس جلوتر آمدهایم شاهد بودهایم که مجلس ضعیفتر شده و این روند از دوره هشتم تا الآن هم که من حضور داشتهام وجود داشته. دلیلش به عوامل مختلفی بر میگردد. یکی از آنها همین نظارت استصوابی است که از ورود برخی افراد کارآمد و حر و آزاده جلوگیری میشود. دوم پررنگ شدن برخی نهادهای قانونگذاری در کشور است که به موازات مجلس دارند کار میکنند. بعضی شوراهای عالی که وظیفه آنها سیاستگذاری است، اندک اندک وارد قانونگذاری شدهاند که اصلاً ربطی به آنها ندارد. یعنی کاری که مجلس باید انجام بدهد آنها انجام میدهند و این غیرقانونی است و مجلس را محدود کرده است. سوم رویه نادرستی است که اخیراً باب شده که اعلام کردهاند مصوبات مجلس از نظر انطباق با سیاستهای کلی نظام باید در مجمع تشخیص بررسی شود. این بدعتی است که اساساً خلاف قانون اساسی است. یعنی بعد از اینکه مجلس چیزی را تصویب کرد هیأتی از مجمع میآید مصوبه مجلس را از نظر انطباق با سیاستهای کلی نظام بررسی میکند و نظر خود را به شورای نگهبان میفرستد و شورا هم بدون بررسی و اظهارنظر به مجلس میدهد و میگوید با اصل ۱۱۰ قانون اساسی مغایرت دارد. یعنی الآن ما دو شورای نگهبان پیدا کردهایم و آن را به آییننامه داخلی مجمع تشخیص مستند میکنند در حالی که آییننامه مجمع نمیتواند خلاف قانون اساسی باشد.
چرا، مناظرات مکتوبی با آقای مصباحی مقدم داشتیم که ما میگفتیم و ایشان جواب میدادند و تمام حرف شان هم این است که چون آن آییننامه به تأیید رهبری رسیده پس این رویه میتواند خلاف قانون اساسی باشد. به نظر من آییننامه نباید خلاف قانون اساسی باشد. لذا اختلاف مبنایی داریم؛ لذا بحثها به جایی نمیرسد و هر قدر بحث کنیم فایده ندارد. یک بار هم با آقای کدخدایی درباره اینکه مغایرت با سیاستهای کلی به معنی مغایرت با قانون اساسی نیست و استناد شورای نگهبان به اصل ۱۱۰ در این مورد درست نیست بحث کردیم که به نظرم جواب قانعکنندهای نداشتند.
باید بر گردیم به همان عوامل سهگانهای که اول گفتم. مثلاً همان نظارت استصوابی. خیلی از نمایندهها در مذاکرات خصوصی وقتی مینشینیم و با هم صحبت میکنیم همین حرفهای ما را تأیید میکنند و میگویند درست است و حتی با ادامه حصر مخالف هستند و میگویند کار درستی نیست و باید تمام شود. ولی میگویند ما نمیتوانیم اینها را علنی بگوییم. وقتی میگوییم چرا؟ میگویند نظارت استصوابی و رد صلاحیت هست که وقتی کسی کوچکترین انتقادی از نظام میکند سریع میگویند التزام عملی ندارد و ردش میکنند. خب این باید اصلاح شود و نماینده باید آزاد باشد. این از آسیبهایی است که دست و بال نماینده را بسته است. ضمن اینکه زمینهای است برای تملق و چاپلوسی. یعنی برخی احساس میکنند که اگر زیاد ابراز ارادت نکنند رد صلاحیت میشوند.
مثل همین تخلفاتی که پیش آمد.
نه، بهشکل واضحی ندارد و جایگاه آن تضعیف شده است، بهخاطر مسائلی که گفتم و علاوه بر آن، الآن مسائل کلان کشور در شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا تصمیمگیری میشود در حالی که اکثر اینها باید در مجلس تصمیمگیری شود. آن شورا ممکن است برای چند ماه ضرورت داشته اما من فکر میکنم دیگر این ضرورت وجود ندارد چون ما تا حدودی به شرایط عادی برگشتهایم.
بهنظر من شورای نگهبان میتواند نگاه بهتری به نظارت استصوابی داشته باشد. مشکل این است که میروند ببینند چه کسی در کجا انتقاد به نظام داشته، او را رد کنند. عمدتاً یک نهاد خاص پروندههای افراد را آماده میکند و به شورای نگهبان میدهد. این کار درستی نیست.
نه، پشیمان نبودم. من از ابتدا گفتم چون اسمم در لیست امید بوده، خروجم از این فراکسیون اخلاقی نیست. همان ابتدا خیلیها گفتند شما بیا فراکسیون مستقلان را تشکیل بده. یعنی از من میخواستند برای این کار پیشقدم شوم. من هم به مستقل بودن نزدیکتر هستم تا اصلاحطلب بودن و میشد این کار را کرد، اما من احساس کردم کار درستی نیست هر چند در لیست امید هم خودشان اسم من را گذاشته بودند و خودم اصراری نداشتم و البته تشکر کردم. بهتر بود دیگران هم خارج نمیشدند و اتحاد ما حفظ میشد ولی این هم که اگر کسی خارج شد او را منافق و خائن بنامیم کار درستی نیست چون نماینده باید در انتخاب فراکسیون آزاد باشد. بههرحال من از ماندن در فراکسیون امید پشیمان نیستم چون کار درستی کردم.شما که در داخل مجلس هستید فکر میکنید آن ائتلاف برای مجلس یازدهم باز هم شکل بگیرد یا خیر؟
فعلاً که چنین چشماندازی نیست. یعنی امیدیها بیشتر روی ائتلاف نکردن و استقلال خودشان تأکید دارند و اعلام کردهاند که این کار تجربه خوبی نبود و از کاری که کردند راضی نیستند. ولی اینکه بعداً در عمل چه پیش میآید خیلی روشن نیست. این ائتلاف آثار خوبی نداشت اما میتوانست داشته باشد. یکی ازعواملش رفتارخود فراکسیون امید بود و از آن طرف فراکسیون مستقلان. اینها به هم نزدیک بودند ولی از همان نقطه اول درگیر شدند. امیدیها آنها را به خاطر خروج شان متهم کردند به خیانت در حالی که میتوانستند نرمتر درباره اینها حرف بزنند.
کسی به احترام آقای عارف کاندیدای ریاست نمیشد.
در سال دوم صحبت آقای پزشکیان بود که حتی فراکسیون هم به آن رأی داد اما ایشان قبول نکردند.
عملکرد فراکسیون امید در مجموع ضعیف نبوده ولی میتوانست بهتر از این باشد. یکی از عواملی که از کارآمدی این فراکسیون کاست محافظهکاری آن بود. وقتی بعضی از اعضا میخواستند وارد برخی موضوعات مهم کشور شوند با آن مخالفت میشد با این توجیه که صلاح نیست. ما میدانیم بیرون مجلس و کسانی که رأی داده بودند در این موضوعات مطالباتی داشتند اما جلوی اقدام گرفته میشد. معمولاً آقای عارف ملاحظاتی داشتند و میخواستند حالت تقابل با نهادهای حکومتی پیش نیاید و مسائل با گفتوگو حل شود.
بعد از جدا شدن مستقلین و ماندن آن مجموعه ۱۰۰ تا ۱۱۰ نفره و کارشکنیهایی که از داخل و بیرون مجلس میشد این احتمال وجود داشت اما آقای عارف برخلاف اینکه آدم ساکتی به نظر میرسد و خیلیها معتقدند که کار خاصی نمیکند، در پشت صحنه تلاشهای زیادی برای اداره این شرایط داشت و موفق هم بود. ما در مقاطعی قرار داشتیم که فراکسیون امید زیر فشارهای زیادی بود و آقای عارف توانست این فشارها را مدیریت کند.
بله. استدلال ایشان این بود که زمانی که امام گفتند مجلس در رأس امور است زمانی بود که مجلس نخستوزیر را تعیین میکرد. ایشان میگفت این برای قبل از بازنگری قانون اساسی بود، بعد از آنکه رئیس جمهوری مستقیم از سوی مردم انتخاب میشود، دیگر مجلس در رأس امور نیست. ولی این را ما قبول نداریم. پارلمان همیشه نماینده مردم و مظهر دموکراسی است و مانع استبداد دولت و هر نهاد دیگری در کشور است. وقتی قدرت در یک جا متمرکز میشود احتمال استبداد زیاد است. اساساً فلسفه وجود مجلس در درجه اول مبارزه با استبداد است.