به گزارش سایت خبری مدآرا؛ فصل ششم «پایتخت» به قسمت پنجم رسیده است. «پایتخت» در این فصل تفاوتهایی با فصل قبل دارد که شاید مهمترین آنها اضافه شدن یک نماینده مجلس به جمع شخصیتهای این سریال و متعاقب آن زیاد شدن شوخیهای سیاسی این سریال محبوب است. همین شوخیهای سیاسی اما در همین ابتدای راه واکنشهایی را به دنبال داشته و سریال با انتقاداتی روبهرو شده است. انتقاداتی که از همان قسمت دوم سریال را دستخوش ممیزیهای سختی کرد و این ممیزیها که بیشتر شامل حال نقش مالکی میشود، انتقاد سیدامیر سیدزاده بازیگر این نقش را به دنبال داشته است.
بخشهایی از سخنرانی مالکی در جشن نفس و دیالوگهایی که در مهمانی خداحافظی نقی معمولی برای رفتن به مکه به نظر ابتر میرسید؛ درخواستهایی که از سوی اقوام نقی به این نماینده ارائه میشد اما پاسخ او را به دنبال نداشت به نظر میرسد بخشی از این ممیزیها باشد.
سیدامیر سیدزاده که پیش از این تهیهکنندگی فیلمهایی مثل «تعارض»، «پاسیو»، «شماره ۱۷سهیلا»، «مادر قلب اتمی» و… را به عهده داشته در این سریال برای اولینبار جلوی دوربین آمده و نقش یک نماینده مجلس باشرافت و پاکدست را ایفا میکند. با سیدزاده درباره حضور در این سریال گفتوگوی کوتاهی داشتیم که در ادامه میخوانید.
الان متاسفانه سریال هم از طریق آدمهایی که وابسته به اصولگرایان هستند و هم از سوی افراد وابسته به دولت به دلیل همین تفاوت در لحن و دیالوگها مورد انتقاد قرار گرفته. مثلا دیالوگهایی درباره عفو رهبری یا شوخیهایی که با مسائل سیاسی میشود. اما ما باید صبور باشیم و ببینیم این دیالوگها از طرف چه کسی گفته میشود. یک وقت از زبان یک زندانی یک حرف زده میشود و یک وقت از زبان یک نماینده مجلسی که قرار است جایگاه و شان نماینده مجلس را نشان بدهد؛ معلوم است که این دو با هم متفاوت است.
اغلب دوستانی که پیش از این شما را به عنوان یک تهیهکننده میشناختند این روزها از بازی خوب شما در نقش مالکی میگویند. نسبت به شخصیتهایی شبیه به مالکی آشنایی قبلی داشتید و آیا برای ایفای نقش این کاراکتر مابهازای بیرونی دارد؟
من با وضعیت سیاسی مملکت از سال ۵۸ به این طرف آشنایی و از مسائل روز جامعه آگاهی داشته خودم همیشه دنبال این بودم که نسبت به اتفاقات روز جامعه بیتفاوت نباشم. با این پیشزمینه وقتی محسن تنابنده و سیروس مقدم از من برای این نقش دعوت کردند، اولین روز و در اولین سکانس که اتفاقا بدون هیچ ذهنیتی که از قبل درباره این نقش داشته باشم، گرفتیم، هم آقای مقدم و هم آقای تنابنده تایید کردند که بازی من به شخصیتی که میخواهند نمایش دهند نزدیک است. دلیلش این بود که این نوع نقش، نقش یک نماینده پاکدست بود و نه نمایندهای که از فرصت نمایندگی به نفع خود استفاده میکند و من این افراد را میشناختم. البته از این نمایندهها هم داشتیم که وقتی به یک جایی رسیدند به خاطر موقعیتی که دارند، تلاش میکنند شرایط اقتصادی خود و اطرافیان را تثبت کنند و البته در مواردی هم با برخورد دستگاه قضا روبهرو شدند. با همین میزان شناختی که نسبت به وضعیت فعلی وظایف نماینده ها داشتم وارد این سریال شدم. البته در این سه چهار قسمت اول هنوز به طور کامل وارد وظایف نمایندگی مالکی نشدیم و در قسمتهای بعدی بیشتر او را میشناسیم. نمایندهای که با تکیه به وظایف ذاتی و نمایندگی خودش همه خواستههای بیجا را رد میکند. مثل نمونهای که بهتاش در قسمت چهارم تقاضای نامه برای معافیت گمرکی برای وارد کردن ماشین میکند و مالکی میگوید چنین قانونی نداریم. این دیالوگ و این نقش ادامه دارد. باید در قسمتهای بعدی ببینیم سرنوشت چه میشود و درنهایت مالکی به این خواستهها تن میدهد یا نه. در کل فکر میکنم فیلمنامه براساس یک چفت و بست درست و سروته داری نوشته شده است.
اما همین کاراکتر با انتقاداتی در همین ابتدای کار روبهرو شده است.
بله. موضوعی که وجود دارد این است که در این تیپ سریال طنز نمیتوانیم با زبان ادبیات آنچنانی که مرسوم مسوولان هست همه دیالوگها را بگوییم. حتما نوع بیان ارسطو که تازه از زندان آزاد شده یا رحمت یا یک راننده مثل نقی با دیالوگ رسمی فرق میکند و همه این کاراکترها نمیتوانند شبیه به حاجی مالکی حرف بزنند وبا چفت و بست اداری برخورد کنند.
انتقادات به سریال از جانب کدام گروه سیاسی است؟
الان متاسفانه سریال هم از طریق آدمهایی که وابسته به اصولگرایان هستند و هم از سوی افراد وابسته به دولت به دلیل همین تفاوت در لحن و دیالوگها مورد انتقاد قرار گرفته. مثلا دیالوگهایی درباره عفو رهبری یا شوخیهایی که با مسائل سیاسی میشود. اما ما باید صبور باشیم و ببینیم این دیالوگها از طرف چه کسی گفته میشود. یک وقت از زبان یک زندانی یک حرف زده میشود و یک وقت از زبان یک نماینده مجلسی که قرار است جایگاه و شان نماینده مجلس را نشان بدهد؛ معلوم است که این دو با هم متفاوت است. اگر بخواهیم لحن همه کاراکترها به صورت خشک و اداری باشد، جنبه طنز سریال گرفته میشود. باید در شخصیتپردازی و دیالوگ و عکسالعمل، کاراکتر طوری باشد که مخاطب با آن همذاتپنداری کند. تا اینجای کار اگر یک مقدار سعه صدر داشته باشیم میبینیم که هیچ مشکلی در فیلمنامه در این ۴ قسمت وجود نداشته. حتی صحنههایی که کمی حذف شده اگر پخش میشد هیچ مشکلی ایجاد نمیکرد. الان مثلا دوستان ایراد گرفتند چرا دعوای خانوادگی در مجلس جشن نفس به مجلس رقص و پایکوبی تبدیل شده؛ این استعاره است. اگر در این وانفسای کرونا و دیگر مشکلات بخواهی مردم را شاد کنی باید تمهیدی بیندیشی و اگر بخواهی همانطور آن صحنه را ادامه بدهی که دیگر سریال کمدی نیست.
من هیچ جای این سریال توهین کوچکترها به بزرگترها را نمیبینم. همهچیز را در قالب طنز موقعیت خاص این سریال میبینم. بهرام افشاری در این سریال یک کمدین است و وظیفه ذاتیاش این است که با این استایل و این نوع لباس و مدل حرف زدنش خنده به لب مخاطب بیاورد، قرار است طنز بسازیم و طنز ببینیم، قرار نیست آموزشی باشد.
در فصلهای گذشته پیگیر سریال بودید؟
بله.
یکی از انتقاداتی که در همین چند قسمت ابتدایی به سریال گرفته شده این است که بیاحترامی به بزرگترها بسیار نشان داده میشود و این ممکن است تاثیر منفی داشته باشد.
اصلا تفاوت فصل شش با پنج فصل قبل در همین چیزهاست. در «پایتخت۶» با یک شرایط ویژهای در مملکت روبهرو هستیم. یک بحث این ویروس است که همه را زمینگیر کرده، یک بحث دیگر این است که تلویزیون ما مدتی است تولیدات طنز شبیه «پایتخت» را نتوانسته ارائه بدهد. الان شبکههای دیگر هم سریال دارند، همه هم به مناسبت نوروز ساخته شده چرا به اندازه «پایتخت» مورد توجه قرار نمیگیرد؟ چون از نظر من «پایتخت» یک پروژه ملی است و الان جایگاه خودش را پیدا کرده. هر چه جذابیتهای طنز این سریال را بیشتر کنی و مخاطب را بیشتر را از ماهواره به سمت این سریال بکشانی موفقتر بودی. من هیچ جای این سریال توهین کوچکترها به بزرگترها را نمیبینم. همهچیز را در قالب طنز موقعیت خاص این سریال میبینم. بهرام افشاری در این سریال یک کمدین است و وظیفه ذاتیاش این است که با این استایل و این نوع لباس و مدل حرف زدنش خنده به لب مخاطب بیاورد، قرار است طنز بسازیم و طنز ببینیم، قرار نیست آموزشی باشد. همین دیالوگهایی که از زبان بهروز گفته میشود یا از زبان خواهر نقی یا بهتاش گفته میشود اگر خوب دقت کنیم به نسبت به خیلی دیالوگهایی که در سریالهای دیگر به خصوص شبکه نمایش خانگی میبینیم خوب است.
نکته این است که آن سریالهای دیگر مخاطب سریال «پایتخت» را ندارد.
باید اجازه بدهیم چند قسمت جلوتر برویم، این کاراکترهایی که تا اینجا و طبق مقتضیات فصل ۶ معرفی شدند را بیشتر بشناسیم. ماهیت شخصیت نقی و پارتنرش یعنی نقش مالکی را بیشتر به دست بیاوریم و با بقیه شخصیتها و فرجامشان آشنا شویم بعد قضاوت کنیم.
شما خودتان سالها تهیهکننده بودید. در طول این سالها هیچ نقشی ایفا نکردید چه شد که ایفای نقش در سریال «پایتخت» را پذیرفتید؟
من قبلا سریال «پیامک از دیار باقی» با سیروس مقدم و محسن تنابنده را ساخته بودم. این دو روحیات و خصوصیات من را میشناختند من هم با آنها آشنا بودم. ارتباطات دوستانهمان هم برقرار بود. تا اینکه در «پایتخت۶» اینها چندنفر دیگررا هم تست زده ودر نهایت به ذهن محسن رسیده بود که به من پیشنهاد بازی بدهند. یکی از دلایلی هم که این نقش مورد توجه قرار گرفته این است که من نقش بازی نمیکنم، سعی کردم با فیزیک و ریاکشنهایم نمایندههای پاکدست را بهتر نشان بدهم.
با کاراکتر دست و پاچلفتی و دردسرساز نقی چه میکنید؟
همانطور که در ادامه خواهید دید نوع این دستوپاچلفتی بودن نقی در این فصل نسبت به فصلهای قبل متفاوت است. نوع حرکات و گفتارش تغییر کرده و در حقیقت یک نوع گزافه گویی به او اضافه شده که به نوعی من مالکی کلافه میشوم و در ادامه سریال بیشتر هم اذیت میشوم. همان چیزی که در جشن نفس با ریاکشنهای مالکی در حین سخنرانی نقی دیدید.