به گزارش سایت خبری مدآرا؛ روزنامه اصولگرای وطن امروز پس از اعلام کشور اعلام در قرار دادن حزبالله لبنان در لیست گروههای تروریستی نوشت: اقدام دولت آلمان در قرار دادن حزبالله لبنان در لیست گروههای تروریستی و برخورد با مراکز و نیروهای فعال در آن را میتوان از جوانب مختلفی مورد بحث و بررسی قرار داد. شاید یکی از نخستین تحلیلهایی که بتوان به آن پرداخت، تعمیق ائتلاف میان دولتهای اروپایی و رژیم صهیونیستی برای در تنگنا قرار دادن گروههای فعال مقاومت از جمله حزبالله لبنان باشد؛ مسالهای که البته مسبوق به سابقه نیز بوده و در سالهای اخیر نیز گامهای زیادی برای آن برداشته شده است. در این زمینه میتوان با متصل کردن برخورد اضطراری آلمان با حزبالله لبنان و اتفاقاتی که در بطن سیاسی لبنان میگذرد خط اتصالی را ترسیم کرد و مبتنی بر آن اقدام به پیشبینی حوادثی در آینده نزدیک کرد. حضور ناگهانی سعد حریری در عرصه سیاسی لبنان پس از غیبت سهماهه، آن هم در شرایطی که سیاستهای عجیب ریاض سلامه، رئیس بانک مرکزی لبنان که از نزدیکان وی است، باعث شد ارزش پول ملی این کشور در برابر دلار ۵/۲ برابر کم شود و این مساله بار دیگر خیابانهای لبنان را تبدیل به محل اعتراضات کند، قابل تامل است. در چنین شرایطی و با تطبیق دادن میان این فشار خارجی بر حزبالله لبنان و همزمانی آن با توطئههای داخلی برای تضعیف این جریان میتوان آنها را به مثابه گامی هدفمند برای مقدمهچینی یک ضربه سنگین تحلیل کرد.
اما شاید موردی که کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته و مرتبط با مباحث مطرح شده نیز هست را بتوان تصور نیابتی موجود از این گروه در نسبت میان آن و جمهوری اسلامی دانست؛ نسبتی که در پوشش آن میتوان صورت مساله برخورد با گروههای مقاومت و از جمله آنها، حزبالله لبنان را در پازل هجمه و حمله به منافع و امنیت ملی کشورمان مورد بحث و ارزیابی قرار داد. به عبارت دیگر، برخورد با گروهی که بیشترین قرابت ایدئولوژیک را با جمهوری اسلامی داشته و وجود اهداف مشترک، آنان را در جبهه واحدی قرار داده است باعث میشود خیز برداشتن برای مقابله و سرکوب آنان در حکم یک عملیات مقدماتی برای سنجش سطح و گستره واکنش نیروی اصلی یعنی نظام سیاسی ایران باشد. بدین ترتیب اقدام هدفمند برای فشار وارد کردن به حزبالله لبنان آن هم در شرایط اضطراری موجود میتواند به مثابه یک پروسه طراحیشده در چارچوب یک عملیات بلندمدت مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
* واکنشسنجی در یک جنگ نیابتی
شاید مهمترین سوالی که باید در شرایط فعلی به دنبال پاسخی صحیح برای آن بود، نسبت و میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری جمهوری اسلامی از فشار دولت آلمان بر یک گروه متحد با کشورمان است. اهمیت روزافزون گروههای مقاومت بهعنوان یکی از مهمترین اهرمهای قدرت منطقهای جمهوری اسلامی باعث شده مهار آنها تبدیل به هدف اولیه برای مهار نهایی ایران شود. اقدام بیپروای ارتش آمریکا در ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران که بیشترین پیوند و نقشآفرینی را در جریان تقویت و ترمیم جریانات مقاومت داشت را میتوان بهعنوان مهمترین شاهد مثال برای این نقشه هدفمند آمریکا دانست. در چنین موقعیتی هرگونه اقدام برای تضعیف و مهار گروههای مقاومت در لبنان، عراق، فلسطین، یمن و… پیش از هر چیز میتواند بهعنوان اقدامی علیه منافع و امنیت ملی ایران تفسیر شود؛ اقداماتی که با شمایل برونمرزی و هدف قرار دادن گروههای نیابتی در چارچوب یک نقشه راه برای ضربه زدن به ایران بهعنوان هدف نهایی پیگیری میشود.
بدیهی است نوع، سطح و گستره برخورد جمهوری اسلامی با چنین اقداماتی علیه امنیت ملی کشورمان بر گام بعدی آنها تاثیری چشمگیر خواهد گذاشت. برای نمونه در شرایطی که دولت آمریکا تلاش خود را معطوف به تمدید تحریم تسلیحاتی کشورمان که مهرماه سال جاری پایان مییابد، کرده است و سعی در یارگیری برای چنین نقشهای دارد، مماشات با اقدامی همانند رفتار دولت آلمان در قرار دادن نام حزبالله لبنان در لیست گروههای تروریستی میتواند به مثابه چراغ سبزی برای همراه کردن دولتهای حاضر در برجام با این اقدام آمریکا باشد. از سوی دیگر، دولت آلمان در سالهای اخیر با انجام اقداماتی نظیر دستگیری غیرقانونی دیپلمات ایرانی، اسدالله اسدی به اتهام واهی تلاش برای بمبگذاری در همایش منافقین در فرانسه، نشان داده است ابایی از پیگیری چنین رفتارهایی در صورت مشاهده مماشات دولت ایران در قبال ایرانیان ساکن در اروپا ندارد.
* برخورد قاطع با جاسوس مارکوپولو
نشان دادن یک واکنش قاطع با نیت ارسال پیام اقتدار و عدم مماشات در مقابل تعرض به منافع و امنیت ملی کشورمان میتواند مانع تکرار رویه رفتارهای تنشآفرینی همانند اقدام اخیر دولت آلمان باشد. خطاب قرار گرفتن آلمان در واکنش متقابل ایران و پیگیری اقدامی همانند برخورد قاطع با سفیر این کشور در تهران میتواند حامل پیامی با این مختصات باشد.
سفیر پرکار این کشور که در سالهای اخیر سعی کرده با نشان دادن وجهه عمومی متفاوتی از خود باعث ترمیم چهره دولتش در پیگیری رفتارهای ایرانستیزانه شود و از حضور در بازار تهران و کوههای زاگرس و میهمان شدن در سیاهچادرهای بختیاری و استادیوم ورزشی تا ملاقات با ورزشکاران ایرانی تنها بخش کوچکی از اقدامات او را شامل میشود، سابقه روشن و قابل تاملی در زمینه فعالیتهای جاسوسی دارد. «وطنامروز» پیش از این در قالب چند گزارش از جمله مطلب «در لباس دیپلمات!» در ۲۶ اسفند سال ۹۷ نسبت به این نکته در سابقه امنیتی و جاسوسی میشائیل کلور برشتولد، سفیر آلمان اشاره کرده بود. وی یکی از افسران سرویس اطلاعات و امنیت برونمرزی کشور آلمان یا همان BND است که ۲۸ سال با پوشش دیپلماتیک برای این سرویس فعالیت کرده است. او در مقطعی معاون رئیس سازمان اطلاعات آلمان هم بوده است که عمده مسؤولیتهایش در وزارت خارجه آلمان نیز مسائل امنیتی بوده است و همین موضوع کارویژه این مهره اطلاعاتی – امنیتی برای آلمانها را مشخص میکند. اما نکته قابل تامل درباره برشتولد، روابط نزدیک او با موساد است. برشتولد از افسران ارشد اطلاعاتی آلمان است که حلقههای مشترک با سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی را رهبری کرده و چند سال نیز به عنوان دیپلمات در سفارت آلمان در تلآویو بوده است. برشتولد اگر در تلآویو به عنوان یک دیپلمات فعال بوده، حالا در تهران به عنوان سفیر آلمان، دستهای بازتری برای پیگیری اقدامات خود دارد.
برخورد قاطع با سفیر آلمان با توجه به کارنامه او و ماهیت روشن امنیتی و جاسوسیاش آن هم در شرایطی که رویه حاکم بر عملکرد دولت این کشور، نمود واضحی از پیگیری سیاستهای خصمانه علیه ایران دارد، میتواند بهعنوان اقدامی قاطع از سوی کشورمان برای نشان دادن عیار بالای واکنشهای جمهوری اسلامی به تهدیدهای خارجی علیه مواضع و موقعیتهایی باشد که امنیت و منافع ملی کشورمان را تهدید میکند. چشمپوشی از این امر و میدان دادن به «عناصر نامطلوب» فراتر از کمکی که میتواند به پیگیری اهداف دولتهای غربی در خاک کشورمان بکند، دست آنها را در پیگیری سیاستهای ایرانستیزانهشان در سطح جهانی نیز آزادتر میگذارد.