به گزارش سایت خبری مدارا؛ خبرگزاری اصولگرای فارس که پس از ایجاد رابطه بین جمهوری اسلامی و عربستان در نوع پرداختنش به مواضع و رویکرد ریاض تغییر رویه داده است با انتشار گزارشی درباره محمدبن سلمان نوشت: از سال ۲۰۱۵ تا به الان تقریبا ۸ سال است که محمدبنسلمان، قدرت را در عربستانسعودی در دست گرفته و باید گفت که وی پادشاه حقیقی عربستان است تا پدرش سلمان بنعبدالعزیز. اما این ۸ سال را میتوان به دو دوره زمانی تقسیم کرد و در واقع ما با دو بنسلمان روبرو هستیم.
۱.دوره اول ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸: در این دوره ما شاهد بنسلمانی هستیم که بیچون و چرا به آمریکا تکیه کرده و قراردادهای سنگینتسلیحاتی با آمریکا برای خرید سلاح میبندد. این وضعیت در حال گذشت بود تا اینکه بنسلمان سعی کرد تا به روسیه نیز نزدیک شود، اما یک اتفاق همه چیز را بر سر بنسلمان خراب کرد، فوت جمال خاشقچی روزنامهنگار مخالف حکومت سعودی در کنسولگری عربستان در ترکیه. با رسانهای شدن این اتفاق موجی از هجمههای سیاسی و رسانهای علیه بنسلمان و حکومت عربستان به راه افتاد. نگاه بنسلمان در آن زمان این بود که با حمایت آمریکا از این بحران گذر کند، امریکا و شخص ترامپ نیز حمایت کردند اما این حمایت آنگونهای که انتظار میرفت نبود و روند رسیدگی به پرونده و واکنش کشورهای مختلف سبب تغییر نوع نگاه بنسلمان به سیاستخارجی شد و تحولی اساسی در نگاه وی ایجاد کرد. البته میتوان گفت آمریکا با این عدم حمایت قصد تنبیه بنسلمان را به دلیل تلاش برای نزدیکی به روسیه داشت و به نوعی بنسلمان تاوان گرایش به روسیه را در ماجرای قتل خاشقچی پس داد. اما شاید آمریکاییها تصور نمیکردند که همین کارشان سبب هوشیار شدن(عاقل شدن) بنسلمان شود.
۲.دوره دوم ۲۰۱۸ تا زمان حال: پس از ماجرای قتل خاشقچی بنسلمان دریافت که نمیتواند به طور صددرصدی و در بزنگاههای سیاسی بر رویِ حمایت آمریکا حساب کند، در این بین حادثه حمله به آرامکو توسط حوثیها در سال۲۰۱۹ و عقب کشیدن سامانههای دفاعی در سال ۲۰۲۱ ، شک بنسلمان را به یقین تبدیل کرد. وی دریافت حتی در مواقعی که موجودیت عربستان نیز در خطر است باز نمیتواند بر روی آمریکا حساب کند و به تنهایی نیز نمیتواند با رقیبی مانند ایران مقابله کند به همین دلیل نیز تغییر رویه را از این زمان در سیاست بنسلمان و سیاستخارجی عربستان سعودی شاهد هستیم. طی این مدت شاهد حمایت امریکا هستیم ولی حمایتها در بعضی مواقع کم و سطحی بوده که بنسلمان را وادار به تغییر رویه کرده است. به همین دلیل ما شاهد گسترش روابط با چین و بستن قرارداد سرمایهگذاری چندینمیلیارددلاری با آن، نزدیکی بیشتر با روسیه و خرید تسلیحات روسی، احیای مجدد روابط با ایران ، پیوستن به بریکس( شاید فعلا نپذیرفته باشند) علیرغم مخالفتهای آمریکا میباشیم. بنسلمان به خوبی دریافته که برای حفظ موجودیت خود و کشورش نباید به یکطرف اتکا کند و به نوعی با اتخاذ سیاستهای عقلایی سعی در حفظ موجودیت عربستان و گسترش رشد اقتصادی کشورش بوده که کلید حفظ این دو، احیای روابط با ایران و رفع خطر ایران بود.