امیرحسین مصلی، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار تحریریه مدارا قرار داد نوشت: بهبهانه پیگیری ماجرای آرزو بدری زنی ۳۱ ساله و مادر دو کودک خردسال که بیش از یک ماه است به ضرب گلوله نیروی انتظامی شهرستان نور روی تخت بیمارستان بستری شده و احتمالا قطع نخاع خواهد شد، با چند نماینده این شهر در ادوار مختلف مجلس شورای اسلامی تماس گرفتم، پاسخ همه آنها یکسان بود: اطلاعی ندارم!
فرض کنید در یکی از شهرهای ساحلی ایالات متحده آمریکا مثلا میامی در ایالت فلوریدا، پلیس به سمت خودروی زنی که به ایست بازرسی توجه نکرده، شلیک کرده بود، آنهم به این بهانه که خودروی او توقیفی بوده است، حالا به چه علتی نمیدانیم! دزدی و قاچاق یا داشتن حجاب اسلامی! مقامات و رسانههای رسمی هم در این باره اطلاع رسانی شفافی نداشتهاند جز کلی گوییهای پر از ابهام، خبرنگاران مستقل نیز امکان دسترسی به خانواده این زن را نداشتهاند برای واکاوی ماجرا اما احتمال اینکه به علت داشتن حجاب اسلامی خودروی این زن باید توقیف میشده از دیگر علل بسیار بالاتر است، چراکه طرحی موسوم به زور در آن ایالت تصویب شده که طبق آن خودروی زنان محجبه باید توقیف شود! در چنین شرایطی مسئولان غیور جمهوری اسلامی ایران و اقشار متدین جامعه چه واکنشی نشان میدادند؟ آیا کفن پوش به خیابان نمیآمدند و فریاد وامصیبتا سر نمیدادند که چرا حکومت جهانخوار آمریکا در رابطه با چنین فاجعهای سکوت پیشه کرده است؟
اکنون چنین اتفاقی در ایران رخ داده با این تفاوت که بهسبب اجرای طرح نور، افکار عمومی احتمال توقیف خودروی این مادر را بهدلیل بیحجابی بیش از قاچاق و دزدی میدادند که منجر به شلیک نیروی پلیس و قطع نخاع احتمالی این زن شده. همین مسئله احساسات عمومی را جریحه دار کرده و خشمگین که باعث بیش از پیش شدن شکافهای اجتماعی و سیاسی خواهد شد، البته طبق معمول بجای کاستن از چنین شکافهایی، همان الگوی همیشگی یعنی عدم شفافیت و پاسخگویی را در قبال پرسشهای مطرح در جامعه پیشه کرده است. شاید هم در ادامه برای اقناع مردم شاهد اعتراف تلویزیونی خانواده آرزو بدری در اخبار ۲۰:۳۰ باشیم که میگویند همه چیز آرام است و ما چقدر خوشحالیم!
بماند که اگر چنین اتفاقی در آمریکا رخ میداد اکنون به شکل علنی شاهد محاکمه آمران و عاملان این واقعه بودیم و با فشار جامعه مدنی و آزادی مطبوعات از طریق اعتراضات مدنی یا سازوکار قانونی طرحی تبعیض آمیز موسوم به زور که خودروی زنان محجبه را توقیف میکرد، به احتمال فراوان ملغی میشد و چند مقام و مسئول نیز استعفا میدادند با دلجویی و پرداخت غرامت به قربانی؛ منتها اینجا ایران است و از این خبرها نیست! یعنی حتی توسل به گفتمان نهج البلاغه که اینروزها از سوی رئیس جمهور مطرح میشود و ماجرای معروف کشیدن خلخال از پای زن یهودی، در حد حرف است و نه عمل، پایبندی به حقوق بشر و شهروندی پیشکش!