ترامپ یک فرد نیست. یک نیروی بالفعل در ستیز با تمام زیرساختهای اقتصادی-فرهنگی و تمدنی ماست. به نظر میرسد که نوع حکمرانی فعلی ما به اندازه ضعفهایی که به آنها بیتوجه بوده، آسیب رسان به جامعه ایرانی و نظام سیاسی شده است.
ترامپیستها هیچ مرز اخلاقی در نظام بینالملل نمیشناسند و در صورت پیروزی تمام ستیزههای دموکرات و جمهوریخواه علیه کشور ما بالفعل میشوند. باید توجه کرد آسیبهایی که بخش عظیمی از مردم ما که توانیاب و آسیبپذیرند، در مواجهه با این سیاستهای ستیزهجویانه احساس ناتوانی خواهند کرد.
لذا اگر نوع حکمرانی ما بر پاشنه قدیمی بچرخد، آسیبها در صورت تجدید یک دوره دیگر ترامپ به شکلی فزاینده خواهد بود.
مساله سیاست خارجی ما نیست، چراکه با آن توانستهایم اروپا و نهادهای بینالمللی را همراه خود کنیم. برجام توانسته بود ما را از تهدید بینالمللی دور و فروش نفت و تامین داخلی آسان سازد.
مساله حکمرانی داخلی ماست که باید یک دوره گذار را به سرعت طی میکرد تا این همه آسیب و شکاف بین حکمرانی و ملت ایجاد نشود.
ضرورت پایان نوعی حکمرانی چه در سیاست و چه در اقتصاد و چه در توسعه به نگاههای حداقلی،بسته و خودبسنده و درحداقل مشارکت بود؛ امری ضروری و اجتنابناپذیر است. حکمرانی منعطف میتواند در شرایط ستیزه خارجی، از سیاست داخلی، یک تداوم اجتماعی، اعتماد به داخل و مشارکت فعال بسازد. حکمرانی غیرمنعطف داخلی شکننده در امواج ستیزهجویی ترامپها خواهد بود.
به هر حال ترامپ در قامت یک دشمن بالفعل در صورت پیروزی تغییر نخواهد کرد. این ایران است که باید گارد بسته حکمرانی و نگاه مشارکت جو، منعطف و توان حداکثری و شکاف حداقلی را در پیش بگیرد تا در دوره پیش رو در اقتدار به پایان این جنگ در جریان برسد.
اگر هم ترامپ پیروز نشود که احتمال آن شاید کمتر باشد، ما در صحنهآرایی تازهای با رهبران جدید کشور ستیزهجو گفتوگو از موضع توانایی را برقرار میسازیم. قطعا کشوری که در اقتدار بتواند سیاست داخلی را به مشارکت حداکثری برساند، نگرانی حداقلی در ستیزهجویی خارجی خواهد داشت.