ماجرای یک قاتل زنجیره ای مخوف در مشهد/ روایتی از زندگی سعید حنایی
به گزارش مدارا، «عنکبوت» ساخته ابراهیم ایرجزاد هم بالاخره اکران شد و همه از نگرانی درآمدند که بالاخره فیلمی که بیم توقیف آن میرفت به نمایش درآمد.«عنکبوت» فیلمی بحثانگیز و جنجالی درباره شناختهشدهترین و رسانهایترین قاتل زنجیرهای دهه ۷۰ است که به واسطه قتل چندین زن در شهر مشهد و بحثها و حاشیههایی که در پی این سلسله قتلها درگرفت، تبدیل به چهرهای رسانهای شد و صحبتها و عکسهایش بر پیشانی نشریات زرد آن سالهای این سامان نشستند. «عنکبوت» داستان تلخ آن روزهای تاریک را روایت میکند و البته قاتلی زنجیرهای را که در رسانههای آن زمان «عنکبوت» نامیده میشد و محسن تنابنده در نقش این قاتل ظاهر شده است.
پولاد امین در روزنامه شهروند نوشت: «عنکبوت» از همان ابتدا هم معلوم بود که پروژه پردردسری خواهد بود. نه به این دلیل که داستان سعید حنایی را روایت میکند که با کشتن سریالی زنانی که بعدها ادعا شد بدکاره بودهاند، یکی از سوءتفاهمبرانگیزترین پروندههای جنایی- رسانهای ۲۰ سال اخیر را به وجود آورده است. البته این خود میتوانست هر فیلمی را تبدیل به یک پروژه جنجالی کند. به خصوص فیلمی که چهره اصلیاش در زمان وقوع رخدادهای اصلی هم از سوی شماری از قشریون به عنوان قهرمان ارزیابی و معرفی شده بود و مثلا هنوز یادمان نرفته مستندی را که درباره این ماجراها ساخته شد و در پایانش هم فرزند سعید حنایی را نشان میداد که میگفت میخواهد در بزرگسالی راه پدرش را ادامه دهد (که این صحنه مستقیم در روایت داستانی «عنکبوت» هم آمده)!
بله؛ این مسائل نوید یک فیلم دشوار و جنجالی و دردسرساز را میدادند. این چیزی است که ابراهیم ایرجزاد کارگردان «عنکبوت» هم بر آن صحه میگذارد و میگوید که این موضوع از همان ابتدای جدیشدن ساخت فیلم آزاردهنده بوده و مشکلات زیادی را برایشان به همراه داشته است. او در توضیح بیشتر ماجرا میگوید که تا مدتزمان زیادی کارش شده بود توضیح دادن به مسئولان و قانعکردن تصمیمگیران فرهنگی که اجازه ساخت «عنکبوت» را صادر کنند: «با این حال، همین که فیلم قرار بود درباره یک قاتل سریالی ایرانی ساخته شود، برایشان سوالبرانگیز بود و مدام باید جواب میدادیم که چرا میخواهیم چنین فیلمی بسازیم و اصلا چرا باید در مورد این سوژه صحبت شود.»
ریشه اصلی چالشها و دشواریهایی که پیشپای سازندگان «عنکبوت» قرار داشت، اما، این چیزها نبودند. مسأله و مشکل «عنکبوت» آنجا بود که فیلمنامه اکتای براهنی، به جای اینکه ماوقع را شرح دهد و نگاهی با فاصله به موضوع روایت داشته باشد، نگاهی آسیبشناسانه دارد و تلاش میکند به ذهن تاریک قاتل فیلم نقب زده و زوایای تاریک وقوع جنایت در چنین ذهنی را پیش چشم مخاطبان روشن کند. این چیزی است که خود ابراهیم ایرجزاد هم یکی از ویژگیهای فیلمش میداند: «فیلم درباره یک پرونده جنایی واقعی است که حدود ۲۰ سال پیش اتفاق افتاده و داستان مردی را روایت میکند که بهطور خودجوش تصمیم میگیرد براساس طرز تفکری که دارد، جامعه را تمیز کند.»
نتیجه چنین طرز فکر و رویکردی تصویرسازی قاتل اخلاقمداری است که به قصد خشکاندن ریشه فساد دست به سنگدلانهترین و بیرحمانهترین جنایات میزند. قاتلی که نهتنها از جنایات هولناکش پشیمان نمیشود، بلکه انتظار دارد که مقامات از او به خاطر انجام ماموریتی که نهادهای انتظامی کشور خود در اجرایش ناموفق بودهاند، تقدیر و تشکر کنند. اتفاقا همین نگاه آسیبشناسانه هم هست که بهرغم استقبال و اقبال مخاطبان در نخستین رونمایی فیلم در جشنواره فیلم فجر، اما باعث شده فیلم با چالشها و دردسرهای پرشماری مواجه شود. از جمله سه سال ایستادن پشت صف اکران و تحمل ممیزیهای فراوان آنهم در حالی که در این سه سالی که از آمادهشدن فیلم میگذرد، هر بار در هر جایی روی پرده آمده، جز تحسین مخاطبان نصیب نبرده است.
فرهاد خالدی نیک در سینما سینما نوشت: اکتای براهنی در مقام فیلمنامه نویس اثر، در سکانسهای ابتدایی “عنکبوت” به زندگی خانوادگی سعید حنایی (با بازی محسن تنابنده) نگاهی اجمالی انداخته و اتفاق ناگواری که برای همسرش (ساره بیات) رخ داده را زیر ذره بین برده و به نقش پررنگ مادر سعید (شیرین یزدانبخش) در تحریک کردن او اشاره میکند. با این رویکرد به نظر میرسد قرار است همه تقصیرها بر گردن خانواده سعید انداخته شود که زمینه بروز رفتارهای پرخاش گرانه و واکنشهای عجیب بعدی را از سوی وی فراهم میکنند. در چنین شرایطی نقش اجتماع و آموزههای نادرستی که در طول سالها زندگی در افکار و عقاید فرد رسوب کرده و او را به سمت چنین عملکرد خطایی سوق داده، به کل نادیده گرفته میشود. این چنین است که پس از تماشای فیلم، این صحنههای چگونگی به قتل رساندن زنان مقتول است که بیش از هر چیز از فیلم در یاد میماند. صحنههایی که آن هم پس از مدتی به دلیل تشابه شیوه انجام قتل ها، تکراری و کلیشهای مینماید و کارکرد دراماتیک ویژه و تعیین کنندهای در فیلم پیدا نمیکنند.
فیلم حتی سعی نمیکند تا حدی به آسیب شناسی زندگی زنان خیایانی و مشکلات اجتماعی حاد و مسائل بغرنجی که آنها را وادار به انتخاب چنین زندگی ذلت باری کرده است، بپردازد. در واقع در “عنکبوت” همه چیز در سطح میگذرد و تنها به نمایش نتایج امر اکتفا شده است. این چنین است که دیالوگهایی که در سکانسهای پایانی از زبان قاضی پرونده خطاب به سعید و نکوهش افکار و عملکرد او بیان میشود، کم اثر جلوه میکند. حتی زخم زبانهای همسر وی در بازداشتگاه و انتقاداتش از شیوه رفتارش، سطحی و فاقد عمق لازم است، چرا که پرداخت شخصیت اصلی فیلم به درستی صورت نگرفته و فیلمنامه نویس و کارگردان به نمایش لایه ظاهری این شخصیت کلیدی اکتفا کرده اند. با این اوصاف بازی قابل قبول محسن تنابنده که به مدد چهره پردازی مناسب، شباهت بسیاری با سعید حنایی حقیقی پیدا کرده است، به دلیل ضعفهای مشهود فیلمنامه در شخصیت پردازی اثر، تحت شعاع قرار میگیرد و فیلم موفق نمیشود آن چنان که انتظار میرود، در خاطرهها ماندگار شود.
قاتل واقعی که بود؟
سعید حنایی کارگری بود که به دلیل قتل زنجیرهای شماری از زنان در ۴۰ سالگی در مشهد اعدام شد. او که بههمراه همسر و دو پسرش در خانهای در یکی از مناطق فقیرنشین مشهد زندگی میکرد، از مرداد ۷۹ تا مرداد ۸۰ دست به قتل ۱۶ زن زده بود. سعید حنایی که در ظاهر شخصیت مذهبی و آرامی داشت، ظاهرا به این دلیل که میخواست جامعه را از فساد و فحشا پاک کند، دست به قتل زنانی میزد که آنها را بدکاره میدانست.
بعد از دستگیری عناوین اتهامی او توسط نماینده مدعیالعموم چنین عنوان شد: «قتل ۱۶ زن به علاوه سرقت، جعل کارت بسیج و جعل کارت امر به معروف و نهی از منکر و ارتکاب ۱۳ مورد زنای محصنه» که درنهایت حکم اعدام او را به همراه آورد و این حکم در سحرگاه ۲۸ فروردین ۱۳۸۱ با حضور مقامات قضائی، اولیایدم و ماموران نیروی انتظامی در محوطه زندان مرکزی مشهد اجرا شد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با تاکید بر ضرورت هوشیاری در مقابل فتنههای دشمنان گفت: ممکن است در اثر بیتوجهی مسئولین و گروهی از مردم کار به جایی برسد که مانند آن را در سوریه دیدیم.
سردار جعفری گفت: به نظر میآید که داعش رو به افول است ولی ممکن است تا یک مدت دیگر حضور پراکنده و چریکیشان را ادامه دهند و ضربههایی با هدف ایجاد ناامنی در بعضی کشورها مثل عراق، افغانستان، سوریه و حتی مرزهای کشور خودمان انجام دهند.
قوچانی می گوید: متاسفانه غفلت برخی دوستان اصلاحطلب و شبهاصلاحطلب (کسانی مثل علی کریمی که الان دیگر ایران هم نیستند) در راه انداختن موج پشیمانم در اوایل دولت دوم روحانی باعث شد دولت تضعیف شود.