به وزارت ورزش ورزش و جوانان رفتیم تا با سینا کلهر، معاون فرهنگی و توسعه ورزش همگانی وزارت ورزش و جوانان در رابطه با مسائل مختلف فرهنگی ورزش و نیز مقوله ورزش همگانی گفتوگویی داشته باشیم؛ مصاحبهای بدون تعارف و صریح که با طرح دغدغههای ورزش کشور در حوزههای مربوطه، همراه بود. معاون جوان وزیر ورزش از نحوه آغاز همکاری خود با این وزارتخانه، وضعیت نگران کننده ورزش همگانی در کشور، ماجرای انحلال معاونت فرهنگی و توسعه ورزش همگانی، نادیده گرفتن شدن ورزش همگانی در جدول تبصره ۱۴ قانون بودجه ۱۴۰۱، قانون اختصاص ۲۷ صدم درصد از ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده به ورزش همگانی، وضعیت فرهنگی ورزش در ایران، آخرین وضعیت ورود بانوان به ورزشگاهها، ماجراهای دیدار تیمهای ملی فوتبال ایران و لبنان در مشهد، نگاه مسئولان و متولیان امر در مشهد به مقوله ورود زنان به ورزشگاه، پدیده مهاجرات و پناهندگی ورزشکاران ایرانی و…گفت.
در ادامه مشروح کامل گفتوگو با آمده است:
در مورد خود و خانوادهتان بگویید، آیا قبل از حضور در وزارت ورزش و جوانان در حوزه ورزش فعالیت میکردید؟
بنده ورزش را به شکل عمومی و همگانی دنبال کردهام، در بخش ورزش کارکنان فعالیت داشتهام و با همکاران فوتبال بازی میکردیم و هنوز هم بازی میکنیم یا روزهای پایانی هفته کوهنوردی میرفتیم و حضور ورزش در زندگی ما این گونه بوده است. از همان زمان که در شهر قزوین بودیم و بعدها که به تهران آمدیم این علاقه وجود داشت. قصد ندارم از این حرف ها برای خود کارنامهای در حوزه ورزش حرفهای تدارک ببینم، بلکه میخواهم به حضور و علاقه به ورزش همگانی اشاره کنم. در خانواده ما که پر جمعیت بود علاقه به ورزش مثل بسیاری از خانوادههای ایرانی وجود داشت و برخی از اعضای خانواده به صورت حرفه ای و نیمهحرفه ای در مسابقات ورزشی شرکت میکردند. هم اکنون نیز ۲ فرزند بنده که به ترتیب ۱۲ و ۱۰ ساله هستند کمربند آبی تکواندو دارند و مدرسه فوتبال میروند.
در چه رشتهای تحصیل کردهاید؟
بنده دوره کارشناسی خود را در دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد را در دانشگاه گیلان پشت سرگذاشتم و دارای دکتری جامعهشناسی فرهنگی از دانشگاه علوم و تحقیقات و عضو هیات علمی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی هستم و نزدیک به ۱۵ سال در این مرکز سابقه فعالیت دارم. یک سال نیز به سازمان بازرسی رفتم و مدتی نیز به صورت پاره وقت با حوزه هنری همکاری داشتم.
زمانی که از سوی وزیر ورزش و جوانان به عنوان معاون فرهنگی و توسعه ورزش همگانی منصوب شدید انتقادات مختلفی در رابطه با عدم ارتباط شما حوزه ورزش همگانی مطرح شد، پاسخ شما به مسائل مطرح شده در این زمینه چیست؟
بنده نزدیک به ۱۰ سال مدیرکل و معاون دفتر فرهنگی مرکز پژوهشهای مجلس بودم و گروهی داشتیم تحت عنوان ورزش و تربیت بدنی و طی آن ۱۰ سال نزدیک به ۸۰ گزارش کارشناسی منتشر کردیم که روی سایت مرکز پژوهشها موجود است و بنده یا ناظر علمی این گزارشها بودم یا تهیه و تدوین این گزارشها را بر عهده داشتم.
آخرین فعالیت جدی که در حوزه ورزش با آن درگیر بودم قانون اهداف، وظایف و اختیارات وزارت ورزش و جوانان بود که از نزدیک در تدوین این قانون مشارکت داشتم، بنابراین اینگونه نبود که بنده با ورزش بیگانه باشم اما مسائل مطرح شده ناشی از آن است که حوزه فعالیت رسانهای بنده هرگز ورزش نبود و در فضای عمومی در حوزه ورزش صحبت نمیکردم و در حوزه فرهنگ و زنان و خانواده فعالیت رسانهای خودر را دنبال میکردم که این مسئله نیز علت داشت؛ اینکه احساس میکردم حوزه ورزش به اندازه کافی سخنگو دارد و در عین حال آن جنس حرفهایی که دنبال میکردیم و به عنوان دغدغه مطرح بود در فضای موجود، خریدار نداشت.
باید به مسئله دیگری نیز اشاره کنم؛ زمانی که سند تحول دولت مردمی در حال تدوین بود، بنده مسئولیت بخشی از حوزههای فرهنگی و اجتماعی را بر عهده داشتم و به یاد دارم هنگامی که برای نهایی شدن سند به وزارت ورزش و جوانان آمدیم، هنوز قرار نبود در این وزارتخانه مشغول به فعالیت شوم و حتی قرار بود با وزارتخانه دیگری همکاری کنم. سند تحول دولت مردمی در حوزه ورزش با مشارکت ۲۷ نفر از کارشناسان، پیشکسوتان، مدیران و افراد با سابقه از جناحها و طیفهای مختلف تهیه شد و نظارت بر تهیه این طرح بر عهده بنده بود. بنابراین در مقوله حکمرانی و سیاستگذاری حوزه ورزش از سال ۱۳۹۰ که در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی مسئولیت دفتر فرهنگی را بر عهده داشتم تا مقطع کنونی که در تنظیم سند تحول دولت مردمی در حوزه ورزش ایفای نقش کردم، در حوزه ورزش حضور جدی داشتهام.
به منتقدان خود پس از انتصاب به عنوان معاون فرهنگی و توسعه ورزش همگانی حق میدهید؟
از این جهت که با سابقه من آشنایی نداشتند، بله حق دارند چرا که جامعه ورزش بیش از حد درگیر مسائل درون ورزشی است و گاهی اوقات حتی ورزشکاران چهرههای سیاسی شناخته شده کشور را نمیشناسند و این اتفاقات طبیعی است. زمانی که یک نفر خارج از بدنه ورزش وارد میشود مسائل مختلفی مطرح خواهد شد اما برخی انتقادات غیرمنصفانه بود، در عین حال بنده چون جامعه شناسی خواندهام و مفهوم گروه، وارد شدن یک غریبه به گروه و برهم خوردن تعادل گروه را میدانم این مسائل قابل پیشبینی و قابل حل بود و با گذشت زمان، برگزاری جلسات و شناخت موانع و حرکت در مسیر حل این موانع تا حدودی پیشداوریها اصلاح شد.
در دوره حضورتان در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی تصمیم مهمی در حوزه ورزش گرفته شد که بخواهید به آن اشاره کنید؟
المپیک ۲۰۱۲ لندن، رییس وقت مجلس شورای اسلامی از رییس مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی خواسته بودند پیشنویس قانون در حمایت از ورزشکاران تهیه شود. در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی مقولهای تحت عنوان نبود خلاء قانونی وجود دارد که نظری بسیار قدرتمند و به این معنا است که حوزه مربوطه دارای قانون است و نیازی به قانونگذاری ندارد و کارشناس مربوطه بر اساس اسناد و مدارک اعلام کرده بود که خلاء قانونی نداریم.
رییس مجلس نظرش این بود که هدف ما حمایت از ورزشکاران است و نباید به صرف نبود خلاء قانونی محدود شد. در حال بررسی قوانین بودم که به قانون سرباز قهرمان رسیدم؛ اینکه قهرمانان المپیک و مسابقات جهانی امریه سربازی میشوند. زیر عبارت امریه خط کشیدم و به خود گفتم میتوان این عبارت را به معافیت از سربازی تغییر داد، بنابراین ماده قانونی تنظیم کردم که قهرمانان المپیک و مسابقات جهانی با اذن مقام معظم رهبری از خدمت سربازی معاف شوند. کار بعدی نیز استخدام قهرمانان المپیک و مسابقات جهانی در دستگاههای اجرایی بود و در نهایت این دو حمایت از ورزشکاران تحت عنوان الحاق ۲ تبصره به ماده سرباز قهرمان پیش رفت و طرح ارائه شده مورد استقبال قرار گرفت و تبدیل به قانون شد.
آمارهایی که در حوزه ورزش همگانی به ویژه در بخش زنان، کودکان و سالمندان وجود دارد بسیار نگرانکننده است، آخرین وضعیت را تشریح کنید و بگویید واقعا با چه شرایطی مواجه هستیم؟
بر اساس آخرین آماری که مربوط به سال ۱۴۰۰ است و از سوی مرکز آمار به وزارت ورزش و جوانان اعلام شده، ۴۶ درصد مردم ایران اعلام کردهاند ورزش میکنند، هر چند باید توجه داشته باشیم، ۶۵ درصد از این ۴۶ درصد اعلام کردهاند که پیادهروی میکنند.
بزرگترین مسئلهای که با آن در حوزه ورزش همگانی مواجه هستیم، فقر حرکتی است و با فقر مطلق حرکتی در جامعه مواجه هستیم؛ همانگونه که فقر اقتصادی به فقر نسبی و مطلق تقسیم میشود، در حوزه تحرک نیز با فقر نسبی و فقر مطلق مواجه هستیم و در برخی گروهها فقر حرکتی تشدید شده و شیوع ویروس کرونا نیز روند این فقر حرکتی را بیشتر کرده است. زنان خانهدار، کودکان و سالمندان، ۳ گروه آسیبپذیر هستند و وضعیت اینگروهها در کشور بحرانی است. در تحرک مقوله مستمر بودن از هرچیزی مهمتر است و حداقل ۳ روز در هفته و به میزان ۱ ساعت تحرک داشتن شرط است تا این تحرک مفید واقع شود.
تجزیه و تحلیل آمارهای اعلامی نشان می دهد حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد مردم ایران تحرک مداوم و مفید دارند و این بدان معنا است که حدود ۷۵ درصد مردم عملا دچار فقر حرکتی هستند و این عدد در زنان خانهدار و در کودکان به ویژه در مقطع پایینتر از دبستان به حدود ۹۰ درصد میرسد و در سالمندان نیز وضعیت بحرانی است اما در این گروه سنی عدد شفاف و روشنی وجود ندارد!
در میان دانش آموزان مطابق با آنچه اعلام شده است ۵.۵ میلیون دانشآموز داریم که دچار اضافه وزن و چاقی هستند و این بدان معنا است که از حدود ۱۵ میلیون دانشآموز کشور، حدود یک سوم آنها دچار معضل و مشکل اضافه وزن هستند و در گروه سنی ۱ تا ۷ سال این اعداد و ارقام نگران کنندهتر است. نکته دیگر اینکه در کلانها شهرها، مقوله فقر حرکتی شدیدتر از شهرستانها و شهرهای کوچکتر است هرچند در روستاها تا حدودی نشانههای کمتحرکی دیده میشود اما در مقطع زمانی کنونی، زندگی روستایی خیلی معضلی در حوزه کم تحرکی ایجاد نمیکند.
به صورت عمومی اعلام شده است که قد زنان و مردان در کشور دچار کاهش شده است! از دیگر پیامدهای کمتحرکی کوتاهتر شدن قامت است و در نهایت با نسلی مواجه خواهیم شد که به دلیل عدم تحرک، دارای قد کوتاهتر و جثه نحیفتری است و زمانی که آن را با کشورهای توسعه یافته مقایسه میکنیم بهتر متوجه این تغییرات میشویم. علاوه بر کمتحرکی ۲ عنصر تغذیه و خواب نیز مسائل بسیار مهمی است که باید به آن توجه داشت و در کشور ما در مقوله تغذیه و خواب نیز دچار بحران هستیم.
بزرگترین عارضهای که کمتحرکی ایجاد میکند مسئله کم بودن نشاط است و در نهایت با افرادی مواجه خواهید شد که بیحال و عصبی هستند. فردی که تحرک ندارد از زندگی با کیفیت و با نشاطی نیز برخوردار نیست و ورزش از مزیت فوقالعادهای در این زمینه برخوردار است و از طریق آن میتوان با نشاط زندگی کرد و از حال خوبی برخوردار شد.
بنده متوجه نمیشوم که چرا نزدیک به ۱۵۰ هزارمیلیارد تومان در کشور صرف هزینه درمان میشود در حالی که تمامی بودجه اختصاص داده شده به ورزش ۱۰ هزار میلیارد تومان هم نمیشود. بسیاری از پزشکان معتقدند بخش عمده بیماریها ناشی از کم تحرکی بوده و عقل سلیم هم میگوید پیشگیری بهتر از درمان است و به طور حتم وجود یک فرد سالم و با نشاط در کشور به کاهش بیماری در کشور کمک میکند. هر چند بنده به این نتیجه پیبردهام که در حال حاضر شاید نتوان جهت فعلی سیاست گذاری کشور در حوزه پیشگیری و درمان را تغییر داد.
بخش زیادی از ۳ میلیون کارمند و نزدیک به ۸ میلیون نفری که در بخش خدمات فعالیت میکنند در معرض دیسک کمر و گردن قرار دارند چراکه پشت میز نشین هستند و باید نسبت به آنها توجه جدی داشت. دخانیات آسیب اجتماعی دیگری است که ناشی از کم تحرکی و کاهش فعالیت بدنی بوده و بخشی از روستاهای کشور درگیر مواد مخدر شدهاند چرا که امکان ورزش کردن در روستاها فراهم نیست و اساسا رویداد ورزشی در روستاهای کشور برگزار نمیشود.
یکی از دلایل حضور بنده در معاونت فرهنگی و توسعه ورزش همگانی وزارت ورزش و جوانان این بود که ورزش در مقایسه با سینما، هنر، ادبیات، تولیدات رسانهای و سایر موارد فراغتی از همه سالمتر، کمخطرتر، با آورده بیشتر و دارای بیشترین مزیت برای افراد جامعه است اما ساختار نظام سلامت، نشاط، تحرک، ورزش و تربیتبدنی در ایران به گونهای طراحی شده که ورزش همگانی در سایه قرار گرفته است و شاید اگر رهبر انقلاب را از مجموعه مقامات و مسئولان حذف کنید، کسی را نمیبینید که پیگیری مداومی نسبت به مقوله ورزش همگانی و وضعیت سلامت مردم داشته باشد.
ورزش همگانی به خیر عمومی گره خورده و زمانی که از بین میرود تازه متوجه خواهیم شد که چه اتفاق تلخی رخ داده است. کشور ما طی ۱۰ سال آینده با بحران بزرگ بهداشت و درمان مواجه خواهد شد و جمعیت کشور در حال پیری است؛ جمعیت پیر، تنبل و کم تحرکی که بدن ضعیفی دارد مستعد بیماری است و متاسفانه صدای ورزش همگانی در کشور شنیده نمیشود و در همهمه ورزش قهرمانی، مدال، سکو و مقام که صدای آنها همه جا را گرفته، صدای ورزش همگانی گم شده است.
ماجرای انحلال معاونت فرهنگی و توسعه ورزش همگانی وزارت ورزش و جوانان و ادغام شدن آن در معاونت توسعه ورزش حرفهای و قهرمانی این وزارتخانه چیست؟
آخرین اتفاقی که در اواخر دوره وزارت مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان سابق و زیرمجموعهاش در اواخر دولت دوازدهم رخ داد، ارسال طرحی تلخ و تاسفآور به سازمان اداری و استخدامی کشور مبنی بر انحلال معاونت فرهنگی و توسعه همگانی وزارت ورزش و جوانان بود اما خوشبختانه، سید حمید سجادی به عنوان وزیر جدید ورزش و جوانان در دولت سیزدهم تلاش میکند تا این طرح با طرح دیگری جایگزین شود و هم اکنون ما در حال گفتوگو با سازمان اداری و استخدامی هستیم تا طرح دولت قبل تغییر کند.
باید بدانید که طرح انحلال معاونت فرهنگی و توسعه ورزش همگانی به امضای وزیر ورزش و جوانان رسیده و از سوی معاونت توسعه، منابع انسانی و پشتیبانی وزارت ورزش و جوانان پیشنهاد شده است. تنها شانسی که وجود داشت این بود که خوشبختانه طرح مربوطه هنوز به تصویب سازمان اداری و استخدامی نرسیده بود و پس از روی کار آمدن دولت جدید و نظرخواهی از وزارت ورزش و جوانان از سوی وزیر ورزش اعلام شد که چنین طرحی را قبول نداریم و باید طرحی دیگری مد نظر قرار گیرد.
این اتفاقات، ورزش همگانی را در سطح کلان تضعیف میکند و مشخص نیست که با چه استدلال و استنباطی از سوی برخی افراد دنبال شده است که در نهایت تا این جای کار خوشبختانه مانع از پیشبرد آن شدیم. متاسفانه شش ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری ساختار وزارت ورزش و جوانان را به سازمان اداری و استخدامی ارسال کردهاند تا بر اساس آن، معاونت فرهنگی و توسعه ورزش همگانی منحل شود. اتفاق تلختر و تاسفآورتر اینکه بعد از سال ۱۳۹۷ تمامی اختیارات ورزش همگانی به بخش قهرمانی منتقل شده و در آئیننامه کمیسیون ماده ۵ که سال ۹۸ نوشته شده است، معاون فرهنگی و توسعه ورزش همگانی از این کمیسیون که در راستای صدور مجوز و نظارت بر باشگاههای ورزشی کل کشور فعالیت میکند، حذف شده در حالی که تا پیش از تاریخ مذکور، عضو این کمیسیون بوده و مشخص نیست به چه علت صدور مجوز رشتههای ورزش همگانی به بخش قهرمانی سپرده شده است!
در واقع قبل از انحلال معاونت از جهت اختیارات، معاونت را منحل کردهاند و هیچ اختیاری برای ورزش همگانی باقی نمانده است! معاون محترم قبلی تنها یک میز به ما تحویل داده که آن هم شیشهاش شکسته است و احتمالا اگر دولت تغییر نمیکرد از آن میز هم خبری نبود. این اتفاق هم ظلم به فرهنگ در ورزش، ظلم به ورزش همگانی و ظلم به ورزش روستایی است که متاسفانه در دوره قبل، صورت پذیرفته است.
طی چهار پنج ماه گذشته وزیر ورزش و جوانان با اختیارات ویژه در راستای احیای ورزش همگانی گام برداشته است و پس از رایزنیهای صورت گرفته با وزیر ورزش و جوانان به تازگی حکم بنده به عنوان معاون فرهنگی و توسعه ورزش همگانی در کمیسیون ماده ۵ صادر شده است تا بتوانیم در ادامه شاهد عضویت این معاونت در کمیسیون ماده ۵ باشیم. حال مسئله این است، به چه علت زمانی که با مشکلات عدیده و بحرانی در حوزه ورزش همگانی روبرو هستیم باید شاهد حذف معاونت فرهنگی و توسعه ورزش همگانی از کمیسیون ماده ۵ وزارت ورزش و جوانان باشیم؟ زمانی که صدای ورزش همگانی و حرفهای تا این حد بلند است و همواره ورزش همگانی در سایه قرار دارد اگر ورزش همگانی به عنوان زیرمجموعه ورزش قهرمانی بخواهد فعالیتهای خود را ادامه دهد به طور حتم، اتفاقات تلختری رخ میدهد.
فدراسیونها دغدغهای جز کسب مدال ندارند، تصور آنها نیز درست است. به خود میگویند اگر مدال المپیک کسب کنیم سالهای آینده خود را تضمین کردهایم و به همین دلیل تمام تمرکز خود را روی برگزاری اردو، اعزام و مسائلی از این دست که پیرامون کسب مدال است، معطوف کردهاند. حال شما از چنین فدراسیونی میخواهید که در حوزه همگانی گام بردارد؟ واقعا خندهدار است!
متاسفانه طی دو دوره گذشته ایده اشتباهی شکل گرفت و به ورزش همگانی صدمه زد. باید بدانیم تعداد زیادی از مردم این سرزمین قصد ندارند ورزشکار حرفهای باشند. این مسئله دلایل مختلفی دارد، شاید ورزشکار حرفهای بودن با کسب شهرت همراه باشد اما مردم میدانند که قرار گرفتن در این جایگاه با رنج فراوان همراه است و پیامدهای زیادی به همراه دارد که شامل محدودیتهای حرکتی و آسیبهای جسمی در سالهای بعدتر است و این نیست که عموم مردم فقط کسب مدال را ببینند. از ۸۵ میلیون ایرانی بر اساس آمار تنها ۳ میلیون ورزشکار سازماندهی شده وجود دارد و این بدان معنا است که بیش از ۸۰ میلیون ایرانی باید در حوزه ورزش همگانی فعالیت کنند.
فعال کردن ۸۰ میلیون ایرانی در حوزه ورزش همگانی نیز نیازمند برنامهریزی بسیار دقیق و مدون است و کسی که قصد دارد در این راستا برنامهریزی کند باید از اختیارات ویژه برخوردار باشد و بتواند با قدرت گام بردارد تا پس از آن نیز امکان مطالبه از سوی مقامات بالادستی وجود داشته باشد و به طور دقیق بدانیم در حوزه ورزش همگانی چه اقداماتی صورت گرفته است. آیا شما هم اکنون که در تهران زندگی میکنید اثری از رویدادهای همگانی در سطح شهر میبینید؟ نمیتوان به مردم آمارهای بی اساس ارائه کرد. آنچه امروز به عنوان میراث ورزش همگانی در کشور به ارث رسیده است به هیچ وجه قابل دفاع نیست. چندی پیش در جمع روسای فدراسیونهای ورزشی نیز به صراحت مسائلی را مطرح و اعلام کردم که در صورت در نظر گرفتن شرع، عرف، اخلاق و عقل نباید منابع مالی ورزش همگانی را صرف ورزش قهرمانی کرد.
نگران کنندهترین مسئله در حال حاضر در حوزه ورزش همگانی برای وزارت ورزش و جوانان چیست؟
فقر حرکتی ۷۵ درصدی در کشور بزرگترین دغدغه وزارت ورزش و جوانان در حوزه ورزش همگانی است. علاوه بر این اضافه وزن و چاقی ۵.۵ میلیون دانش آموز در سراسر کشور دیگر مسئلهای است که برای وزارتخانه به عنوان یک دغدغه جدی وجود دارد، همچنین کم تحرکی ۸۵ درصدی زنان خانهدار در کشور بسیار نگران کننده است که این سه مورد را باید مهمترین و نگرانکننده ترین مسائل در حوزه ورزش همگانی قلمداد کرد.
در رابطه با جدول تبصره ۱۴ قانون بودجه ۱۴۰۱ توضیح دهید و بگویید به چه علت از ۳۱۵ میلیارد تومان کمک مالی اختصاص یافته از سوی مجلس شورای اسلامی صرفا چهار میلیارد تومان به فدراسیون همگانی اختصاص پیدا کرده و عموم این پول قرار است به جیب ورزش قهرمانی سرازیر شود.
مسئله اصلی به تصمیمگیران در کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی مربوط میشود. این تصمیم نشان میدهد که در عمل، کسب مدال در ورزش قهرمانی مهم است و در واقعیت قرار نیست شاهد توجه اساسی به ورزش همگانی باشیم. با چند نفر از نمایندگان مجلس که صحبت کردیم، اعلام کردند قرار بوده است این عدد به صورت ۵۰ درصدی بین ورزش قهرمانی و ورزش همگانی تقسیم شود اما در روزهای پایانی اتفاقات دیگری افتاده و تصمیم دیگری اتخاذ شده است. در نهایت اینکه جدول مربوطه به هیچ وجه قابل دفاع نیست و فدراسیونهایی در این جدول اعتباراتی کسب کردهاند که جمع اعتبارات پنج سال آنها نیز به این میزان نمیرسد و برای برخی از فدراسیونها سوال پیش آمده که پول مربوطه را باید کجا خرج کنند؟ این در حالی است که شاید باور نکنید در ورزش همگانی حتی برخی مواقع در خرید جوایز برای اهداء به مردمی که در رویدادهای ورزشی شرکت میکنند با مشکل مالی مواجه هستیم.
در رابطه با قانون اختصاص ۲۷ صدم درصد از ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده به ورزش همگانی توضیح دهید و بگویید به چه صورت این اعتبار اختصاص مییابد؟
نمایندگان مجلس معتقدند که این بودجه مربوط به ورزش همگانی و در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است و به همین دلیل نیز اعتبارات جدول تبصره ۱۴ قانون بودجه ۱۴۰۱ به سوی ورزش قهرمانی سوق پیدا کرده است. اتفاقی که در سال جاری رخ داده اینکه ۴۰ درصد از ۲۷ صدم درصد از ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده به وزارت آموزش و پرورش اختصاص یافته است و عملا به سمت ورزش در وزارت ورزش و جوانان نمیآید و از ۶۰ درصد باقیمانده نیز نزدیک به ۲۰ درصد متعلق به حوزه جوانان، خانواده و… است، بنابراین ما صرفا با ۴۰ درصد از عدد ۰.۲۷ درصد روبرو هستیم که عددی بین ۵ تا ۶ هزار میلیارد تومان میشود و عدد بسیار بالایی است و اگر نصف آن نیز به ورزش همگانی اختصاص یابد، اتفاق بسیار بزرگی رخ داده است اما متاسفانه این مبلغ هم به ورزش همگانی تخصیص پیدا نمیکند. بخشی از این مبلغ که معادل ۳۰ درصد است مشمول عدم تخصیص میشود و باید بگوییم با عددی بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ میلیارد تومان روبرو هستیم.
از وزارت ورزش و جوانان انتظار دارند که در رویدادهای ورزشی موفق باشد و کار به جایی رسیده که در مورد رشتههایی که تا کنون انتظار کسب مدال نیز در مورد آنها وجود نداشته است، فشار کسب مدال وارد میشود. هزینههای ورزش قهرمانی، نگهداری ۶۰۰۰ مجموعه ورزشی، ساخت اماکن ورزشی و توجه به بخشی از ورزش حرفهای اعم از باشگاههای فوتبال نظیر استقلال و پرسپولیس نیازمند دریافت منابع است و کل اعتباری که به این بخش اختصاص یافته حدود ۷۰۰ میلیارد تومان به عنوان کمک در نظر گرفته شده است در حالی که اعتبار مورد نیاز بخشهای اشاره شده نزدیک به ۲۰ هزار میلیارد تومان است و به همین دلیل نیز اعتبارات ۲۷ صدم درصد از ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده به ورزش همگانی تزریق نمیشود.
آیا این اتفاق ضعف وزارت ورزش را نشان نمیدهد که نمیتواند مانع از تزریق بودجه همگانی به بخش قهرمانی شود؟
نه اینگونه نیست. شما با مجموعهای از اعزامها، افزایش قیمت ارز، ارائه پاداش، نگهداری باشگاههای ورزشی، تجلیل از پیشکسوتان و موارد دیگری روبرو هستید که تمامی آنها نیازمند هزینه است. شما در مورد ۲۰۰۰ میلیارد تومان بودجه ورزش همگانی ناشی از ۰.۲۷ درصد صحبت میکنید اما بنده در مورد ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیارد تومان حرف میزنم و معتقد هستم اگر این عدد را به صورت نشاندار به ورزش همگانی اختصاص دهیم اتفاق بسیار بزرگی رخ خواهد داد و اگر واقعا شرایط به گونهای مدیریت میشد که ۲۰۰۰ میلیارد تومان به ورزش همگانی تخصیص مییافت، میتوانستیم برای مباحثی نظیر بهداشت عمومی، نشاط اجتماعی، افزایش تحرک بدنی و… برنامهریزی بسیار خوبی داشته باشیم.
در فضای فرهنگی ورزش ایران با چالش های مختلفی روبرو هستیم که بخشی از آن مربوط به فضای باشگاهها و ورزشکاران و بخش دیگر آن به فضای هواداری که برگرفته از فضای فرهنگی و اجتماعی است، مربوط میشود. طی دو سال گذشته که ورود تماشاگران به ورزشگاهها ممنوع بود چالشهای مختلف فرهنگی کماکان به قوت خود باقی ماند و دیدیدم که درگیریها و پرخاشگریهای درون زمین کماکان پابرجا است. چه برنامهای برای بهبود فضای فرهنگی محیطهای ورزشی کشور در نظر گرفتهاید تا پس از بازگشت تماشاگران به ورزشگاهها چالشهای فرهنگی مضاعف نشود.
متاسفانه اصالت پیدا کردن کسب مقام، مدال و سکو باعث شده است جنبههای فرهنگی و وجوه فتوت و جوانمردی کمرنگ شود. امروزه پیروز شدن به مهمترین مسئله تبدیل شده است و مهم نیست که در پشت پرده این پیروزی چه میگذرد. گاهی اوقات پیروز شدن تا حدی پررنگ شده است که یک بازیکن تخلف اخلاقی آشکار انجام میدهد و شما آن را به زمین مسابقه باز میگردانید و هزاران تماشاگر نیز در روز مسابقه برای وی دست میزنند و وی را تشویق میکنند. در این شرایط ما چه میتوانیم بگوییم؟ متاسفانه روحیه برنده شدن به همه چیز سیطره پیدا کرده است و ورزشکار پس از شکست شأن، آینده و جایگاهی ندارد و واقعا نابود میشود.
اگر از بنده سوال کنند که مهمترین معضل اخلاقی ورزش چیست، میگویم مصرف مکملها و مواد نیروزا. این پدیده جعل و دغلکاری است. بله مسئله پوشش و پناهندگی به عنوان معضلهای مختلف در ورزش وجود دارند اما بزرگترین چالش اخلاقی این است که یک ورزشکار جوانمردانه مسابقه نمیدهد. در ورزش کشور دچار زد و بندهای عجیب و غریبی هستیم که این مسئله یکی دیگر از مهمترین چالشها است. متاسفانه ناخواسته به سمتی رفتهایم که برنده بودن را همه چیز میدانیم و حاضریم بخاطر پیروز شدن ورزشکاری را که تخلف آشکار داشته و حتی در کلانتری بازداشت شده است به میدان مسابقه بفرستیم. آیا درچنین شرایطی انتظار داریم فرهنگ درست شود.
در رابطه با سکو باید به نکته بسیار مهمی اشاره کنم؛ قبل از اینکه به وزارت ورزش و جوانان بیایم تصور میکردم که مقوله سکو قابل اصلاح است اما اکنون به مسئله ریشهدار تری پی بردهام، اینکه برخی معتقدند سکو محل تخلیه هیجانات است و برای آن نظریه ساختهاند و میگویند ورزشگاه محلی است تا جوان برود و خود را تخلیه کند. آنها کارکرد سکو را این گونه میبینند! متاسفانه این اشتباه از جانب کسانی رخ میدهد که متولی امر هستند و باید به اصلاح وضعیت سکوها بپردازند. در عین حال باید به مسئله دیگری که عینا آن را تجربه کردهام اشاره کنم. از لحظه خرید بلیت، ورود به ورزشگاه، برخورد بسیار بد و غیرمحترمانه یگان ویژه، صندلیهای نامناسب تعبیه شده و خدمات بسیار ضعیف بهداشتی و رفاهی ارائه شده شاهد زنجیرهای از اتفاقات هستیم که تناسبی با کرامت تماشاگران ایرانی ندارد و نمیتوان آن را بستری مناسب برای افرادی تصور کرد که به عنوان تماشاگر به ورزشگاهها میآیند. نگاه فعلی متولیان امر در رابطه با سکوی ورزشگاهها هیچ ارتباطی با نشاط اجتماعی ندارد و علاوه بر این پرخاشگری، لذت ورزشگاه رفتن را نیز از بین میبرد و به طور کلی میتوان عنوان کرد که درست شاد بودن را یاد نگرفتهایم.
آیا وضعیت فرهنگی سکوها در ورزشگاههای کشور اصلاح شدنی است؟
بله، به طور حتم این اتفاق قابل دسترس است اما باید در ابتدای امر محیط ورزشگاه به گونهای باشد که احترام افراد حفظ شود. حتی اگر فرد ناهنجار باشد اگر به صورت صحیح و محترمانه از سوی نیروهای آموزش دیده یگان ویژه که با انواع پیش داوری و سوءظن روبرو نیستند مورد بازرسی قرار گیرد، از صندلی مناسب و خدمات رفاهی و بهداشتی مطلوب بهرهمند باشد و بتوان کرامت انسانی وی را در ورزشگاه حفظ کرد، شاهد تغییر رفتار تماشاگران خواهیم بود.
در حال حاضر با معضلی مواجه هستیم که باید آن را حل کنیم، یگان ویژه زیر مجموعه نیروی انتظامی، سکو و صندلی در اختیار ورزشگاه آزادی و لیدر و تماشاگر در اختیار کانون هواداری است و اگر بتوانیم این سه بخش را هماهنگ کنیم موفق خواهیم شد. صندلیهای ورزشگاه آزادی نیاز به شستشو و پوشاندن دارد تا قبل از حضور تماشاگران با برداشتن محافظ صندلی تماشاگر بتواند به بهترین شکل از صندلیها استفاده کند. باید نوع ارائه خدمات در ورزشگاه آزادی تغییر کند و اگر بتوانیم در عین حال از یگان ویژه آموزش دیده و محترم و در عین حال کانون هواداری و لیدرهای سازماندهی شده و آموزش دیده بهره مند شویم، به طور حتم میتوانیم اتفاقات بزرگی را در رابطه با فضای فرهنگی سکوها رقم بزنیم. در حال حاضر اما این اتفاق رخ نداده و علت این است که ورزشگاه را محل تخلیه هیجانات میدانیم و احساس میکنیم اگر این فضا نیز گرفته شود جمعیت جوان کشور در جای دیگری دست به این اقدام میزند.
به طور حتم یکی دیگر از نکات بسیار مهم که باید به آن توجه داشت و به عنوان برگ برنده فضاهای فرهنگی ورزش کشور مد نظر قرار داد، حضور بانوان و به ویژه خانوادهها در ورزشگاههای کشور است تا شاهد اصلاح محیطهای ورزشی باشیم. هر چقدر به سمت حضور خانوادهها حرکت کنیم کمتر با معضلات فرهنگی در ورزشگاهها روبرو هستیم.
آیا در ورزش ایران دچار فقر فرهنگی هستیم؟
ما انسانهای شریف، اصیل، خانوادهدار و پاک در ورزش کشور کم نداریم اما متاسفانه این افراد در سایه قرار گرفتهاند و در برخی موارد افرادی برند رشتههای ورزشی را در دست گرفتهاند که خوشنام نیستند. هر زمان مسئولان و تصمیم گیران به این نتیجه رسیدند که ببازند اما فرد متخلف را به تیم راه ندهند در نقطهای قرار گرفتهایم که میتوانیم امیدوار به اصلاح باشیم. آن زمان به خودمان میگوییم در جایگاهی قرار گرفتهایم که نمیخواهیم با فردی که دغل کاری کرده است به مقام پیروزی برسیم، آن زمان ورزش کشور به قاعدهای دست مییابد که درست است اما اکنون باید به ورزشکار نوجوان خود چه بگوییم؟ آنها زمانی که پشت پرده زندگی بخشی از این ورزشکاران را میبینند در ذهن خود مسائل مختلفی را مرور میکنند و نمیتوانیم در زمینه الگوسازی به درستی پیش برویم. متاسفانه لاپوشانی کردن نیز کار را خراب کرده است.
آیا چالش حضور زنان در ورزشگاهها در دولت سیزدهم حل خواهد شد؟
این مسئله خیلی زود حل میشود. در بخش ملی موضوع حل شده و در بخش باشگاهی نیز فعالیتها به خوبی پیش خواهد رفت. اگر ماجراهای مشهد نیز به خوبی پیش میرفت و زیرساختها وجود داشت در آنجا نیز شاهد حضور بانوان در ورزشگاه بودیم. بزرگترین مانع ما در حال حاضر نبود زیرساختهاست و حقیقتا فضاهای ورزشی کشور و به ویژه ورزشگاهها فضای مناسبی برای بانوان و خانوادهها نیست و از امکاناتی که بتوانیم به خوبی پذیرای آنها باشیم برخوردار نیستیم و امیدوار هستیم پس از تصویب ضوابط ورود قانونمند بانوان و خانوادهها به اماکن ورزشی به ویژه ورزشگاهها، بتوانیم این دغدغه ورزش کشور را حل کنیم.
طرح مربوطه در چه مرحلهای قرار دارد؟
پیشنویس طرح مربوطه آماده شده است و صرفا باید کمیسیون فرهنگی ورزش برگزار شود و آن را مصوب کند. کمیسیون فرهنگی ورزش به عنوان زیرمجموعه وزارت ورزش و جوانان از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی مجوز دارد تا ذیل معاونت فرهنگی و توسعه ورزش همگانی تشکیل شود. وزیر ورزش و جوانان به عنوان رئیس این کمیسیون، معاون فرهنگی به عنوان دبیر و سایر نهادهای حوزه ورزش از جمله وزارت آموزش و پرورش، ستاد کل نیروهای مسلح، کمیته ملی المپیک و… به عنوان اعضای این کمیسیون حضور دارند و پس از تصویب طرح در کمیسیون، ابلاغ آن به برگزارکنندگان مسابقات ورزشی و نهادهای ارائه دهنده صدور مجوز حضور تماشاگران، صورت میگیرد و لازم الاجرا خواهد بود.
دغدغه مسئولان متولی امر در مشهد در رابطه با حضور زنان در ورزشگاه چیست؟ آیا آنها نظری متفاوت از سایر شهرهای کشور و آنچه هم اکنون از سوی دولت سیزدهم مدنظر قرار گرفته است، دارند؟
نه آنها نیز نظر مغایری ندارند و همسو هستند.
پس علت اتفاقات به وجود آمده در مشهد چه بود؟
واقعیت این بود که فدراسیون فوتبال تصور میکرد به دلیل وجود کرونا و موج ششم دیدار ایران چه در تهران و چه در مشهد بدون تماشاگر برگزار میشود چرا که به دلیل شیوع موج ششم، دانشگاهها نیز غیرحضوری شد.
واقعا تصور نمیکنید که در این رابطه سهلانگاری صورت گرفت و وجهه ایران در سطح بینالملل خدشهدار شد؟
به طور حتم منکر سهلانگاری صورت گرفته نیستیم. حضور تیم ملی فوتبال ایران در مشهد اتفاق بسیار خوبی برای فوتبال در این شهر بود. علاوه بر آن برنامههای فرهنگی مختلفی نیز برای تیم ملی فوتبال ایران در مشهد مدنظر قرار گرفته بود. پنجم فروردین بود که ستاد ملی مقابله با کرونا اعلام کرد مجوز برگزاری مسابقات بدون حضور تماشاگر را صادر نمیکند در حالی که فدراسیوننشینها معتقد بودند به دلیل شیوع ویروس کرونا باید مسابقات بدون حضور تماشاگر برگزار شود اما ستاد ملی مقابله با کرونا به خوبی از شان علمی خود دفاع و نشان داد جایگاه و اعتبار خود را صرف مصالح فوتبال نمیکند.
این امکان وجود نداشت که جابجایی صورت گیرد و مسابقه در تهران برگزار شود و تا دقیقه آخر نیز قرار بود ۸۰۰۰ تماشاگر در ورزشگاه حضور پیدا کنند اما بخشی از بلیتهای اهدایی از سوی فدراسیون فوتبال در اختیار بانوان قرار گرفته بود و آن ها به ورودی ورزشگاه رفته بودند تا بتوانند مسابقه را از نزدیک تماشا کنند. از ابتدا قرار بود مسابقه بدون حضور بانوان برگزار شود چرا که هیچ زیرساختی در مشهد برای حضور بانوان در ورزشگاه فراهم نیست و علت تصمیمگیری در رابطه با عدم حضور آن ها همین موردی است که اعلام کردم. گره ما در رابطه با حضور بانوان در ورزشگاهها مقوله زیرساخت است و اگر بتوانیم این چالش را حل کنیم به طور حتم شاهد حضور بانوان و خانوادهها در ورزشگاهها خواهیم بود.
در نهایت تعداد بانوانی که مقابل در ورزشگاه حضور پیدا کرده بودند، علیرغم تلاشهای صورت گرفته از سوی مسئولان حاضر در ورزشگاه، نتوانستند به عنوان مهمان ویژه وارد ورزشگاه شوند. علاوه بر این ۲۲ هزار نفر خود را به داخل ورزشگاه رساندند و وضعیت به گونه دیگری پیش رفت. در نهایت بانوانی که آنجا حضور داشتند به مسئله اعتراض میکنند و به دلیل سهلانگاری، رفتار غلط و نادرست برخی عوامل حاضر در ورودی ورزشگاه که در بخش حفاظتی و امنیتی ماجرا حضور داشتند، مسائلی پیش آمد که همگان شاهد آن بودند.
با این اوصاف و با استناد به صحبتهای شما، مسئولان تصمیمگیر و متولی امر در مشهد، مخالف حضور بانوان و خانوادهها در ورزشگاه نیستند؟
مسئولان تصمیمگیر و متولی امر در مشهد صراحتا اعلام کردهاند اگر زیرساختهای حضور بانوان و خانوادهها در ورزشگاه فراهم باشد از این اتفاق حمایت خواهند کرد. بنابراین اگر ضوابطی که وزارت ورزش در حال تدوین آن است مصوب و محقق شود و پس از آن شاهد ایجاد زیرساختهای لازم در ورزشگاهها باشیم، مشکلی در این رابطه وجود نخواهد داشت. باید شرایط در این راستا فراهم شود تا بانوان و خانوادهها نیز بتوانند از این مزیت برخوردار شوند.
متاسفانه برخی مواقع با غرضورزی اتفاقی میافتد که بخشی از جامعه یعنی بانوان از حضور در ورزشگاهها محروم میشوند. تاکید بر حضور بانوان در ورزشگاهها بدون ایجاد زیرساختهای لازم یکی از اصلیترین عواملی است که طی سالهای اخیر مانع از حضور این قشر در ورزشگاه شده است، بنابراین باید شرایط را به گونهای فراهم کرد که هر ایرانی حاضر باشد همراه با خانواده به ورزشگاه برود و هیچ دغدغهای در این راستا احساس نکند.
طبق ضابطه جدید وزارت ورزش آیا دغدغه این وزارتخانه حضور بانوان در ورزشگاههاست یا حضور خانوادهها؟
اولویت و دغدغه وزارت ورزش در این راستا حضور خانوادهها در ورزشگاهها است و در سند تحول دولت مردمی نیز تاکید بر خانوادهمحور بودن است. در مشهد نیز دغدغه همین است اما شاید برخی نخواهند با خانواده خود در ورزشگاه حضور پیدا کنند به همین دلیل نیز باید جایگاهی صرفا برای بانوان در نظر گرفته شود تا شاهد ایجاد سه بخش برای حضور بانوان، خانوادهها و مردان در ورزشگاهها باشیم.
تصور میکنید به چه علت در مورد اماکن سرپوشیده همانند سینما با چالشی که در ورزشگاهها به وجود آمده مواجه نیستیم و مقوله حضور بانوان در ورزشگاهها تا این حد پیچیده شده است؟
معتقد هستم زمانی که حساسیت و تمرکز در مورد یک مقوله ایجاد میشود با شرایط خاصی روبرو خواهید شد. وقتی شما مسئله را به فیفا، محرومیت و تعلیق گره میزنید شرایط بدتر خواهد شد در حالی که حضور بانوان و خانوادهها در ورزشگاهها میتواند به عنوان عنصر کمک کننده به بهبود فضای فرهنگی کمک کند و نشاط اجتماعی واقعی را پدید آورد. همان گونه که میبینید در بسیاری از سالنهای ورزشی در رشتههای مختلف که حساسیت وجود ندارد شاهد حضور بانوان و خانوادهها در اماکن ورزشی هستیم و هیچ اتفاقی نیز رخ نمیدهد. در نهایت امیدواریم که این مسئله به زودی حل شود و شاهد حضور بانوان و خانوادهها در ورزشگاهها باشیم.
در کشور ما نهادهای مختلف فرهنگی در حال فعالیت هستند و در حوزه ورزش نیز دخالت میکنند. آیا تعدد نهادهای فرهنگی، تصمیمهای مختلف و بعضا موازی کاریها، وزارت ورزش و جوانان را در مقوله فرهنگی ورزش با مشکل مواجه نکرده است؟
به لحاظ ساختاری حوزه فرهنگی در ورزش بسیار ضعیف است و در حاشیه قرار دارد. در رابطه با معاونت فرهنگی و توسعه همگانی وزارت ورزش و جوانان توضیحات لازم را ارائه کردم و در مورد کمیتههای فرهنگی فدراسیونها نیز باید خاطرنشان کرد که از نظر اعتبار، بودجه، قدرت و ساختار در حاشیه قرار دارند و به قول معروف بیشتر شبیه بخش پوستر و بنر هستند و تنها کارکرد این کمیتههای فرهنگی، بازنشر برخی اخبار مرتبط با رویدادهای ورزشی در شبکههای اجتماعی است. متاسفانه به لحاظ فرهنگی در ورزش ساختاری وجود ندارد و علی رغم تعداد بسیار بالای کمیتهها و بخشهای فرهنگی، اعتنایی به آنها نمیشود. در عین حال از لحاظ اعتبارات فرهنگی با مشکلات بسیار بزرگی مواجه هستیم که باید حل شود.
ورزش تنها حوزه ای است که در جمهوری اسلامی ایران بیشترین میزان تعامل با کشورهای مختلف را دارد اما به هیچ وجه از این ظرفیت بزرگ استفاده نشده است و مسئولان و متولیان باید بدانند که تا چه حد میتوانند از این ظرفیت بزرگ استفاده کنند و شرایط را برای بهبود تعاملات در بخشهای مختلف با سایر کشورهای جهان بهبود بخشند.
در رابطه با پدیده مهاجرت ورزشکاران نیز توضیح دهید و بگویید مهمترین علت مهاجرت ورزشکاران را اقتصادی یا فرهنگی میدانید؟
در ابتدا باید اعلام کرد پدیده مهاجرت و پناهندگی ورزشکاران منشاء اقتصادی و پس از آن علت فرهنگی دارد. بیشتر ورزشکارانی که مهاجرت کرده و یا در آستانه مهاجرت هستند مهمترین استدلالشان اقتصادی است. حتی برخی از آنها با کامی تلخ، درد و رنج از کشور مهاجرت میکنند و پناهنده میشوند. آنها به خود میگویند اینجا بدون هیچ گونه چشم انداز اقتصادی بمانند در حالی که به آنها در باغ سبز نشان داده شده است و بعضا این در باغ سبز نیز به واقعیت تبدیل میشود؛ به طور مثال برای شطرنج باز ایرانی که به فرانسه مهاجرت کرد امکانات مختلف فراهم شد. مسئله اساسی ما این است که به سرباز بیش از ۳.۵ میلیون تومان حقوق میدهیم اما به ورزشکاری که در اردوی تیمهای ملی مدال آور المپیکی ایران حضور دارد، یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان داده میشود! برخی از ورزشکاران واقعا در زندگی خود دچار مشکل مالی هستند در حالی که بیش از ۲۰ سال سن دارند و همچنان از منابع درآمدی خانواده استفاده میکنند و صرفا به برگزاری بازیهای آسیایی و المپیک چشم دوختهاند تا بتواند به مبالغ مالی دست پیدا کند. باید در اسرع وقت این چالش جدی را حل کنیم و پس از آن به مقوله اشتغال ورزشکاران بپردازیم چرا که ورزشکاران تا یک برهه زمانی مشخص در مرحله قهرمانی قرار دارند و پس از آن باید برای اشتغال آنها چاره اندیشی شود.
نظام مالی، حمایتی، اقتصادی، بیمهای و… بیشتر ورزشکاران در ورزش ضعیف است و به همین دلیل ورزشکار زمانی که در برابر پیشنهادهای اغوا کننده قرار میگیرد، آنقدر باید قوی باشد که بتواند رنج، کممحلی، بیتوجهی و عدم امید به آینده را به جان بخرد و مهاجرت نکند. باید بدانیم زمانی میتوانیم موفق باشیم که ابتدا چالشها را حل کنیم و شرایط را برای ابقای ورزشکاران در کشور رقم بزنیم. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد اینکه متاسفانه در اوج موفقیت یک ورزشکار مرد وی باید به سربازی برود و دو سال از دوران اوج دوران ورزشی دور باشد. همه این مسائل دست به دست هم میدهد تا ورزش کشور با چالش مهاجرت ورزشکاران مواجه شود و اگر قرار است به معضل مهاجرت ورزشکاران بپردازیم باید به مسائل اقتصادی و مالی در ورزش به شکل عمومی توجه ویژهای داشته باشیم.
ما مشکل مالی ورزشکاران را به رسمیت میشناسیم اما معتقدیم که مهاجرت راه حل نیست. باید شرایطی را برای حضور ورزشکاران در باشگاههای خارجی فراهم و بازاریابی کنیم. باید نظام مناسبات خود را در روابط بینالملل گسترش و بازار تعاملات و فعالیتهای خود را عمق بخشیم و از ظرفیت کشورهای همسایه استفاده کنیم چرا که ورزش ایران در سطح بالاتری قرار دارد و میتوان شاهد فعالیت بسیاری از ورزشکاران و مربیان در کشورهای همسایه بود. واقعا دل کندن از وطن و یا به نوعی وطنفروختن بسیار سخت است و نباید این پدیده رواج پیدا کند. باید به دغدغههای ورزشکاران توجه کنیم و پای صحبتهای آنها بنشینیم و بدانیم چه مسائلی آنها را ناراحت میکند. چرا باید ورزشکار ایرانی، بیپناه به کشور خارجی مهاجرت کند و در معرض هر آسیبی قرار گیرد؟