به گزارش سایت خبری مدارا؛ عباس عبدی در خصوص علت اعتراضات گسترده در پی فوت خانم امینی گفت: هنگامی که یک درخت را با تبر قطع میکنند، با اولین ضربه درخت سقوط نمیکند، باید ضربات زیادی زد تا درخت قطع شود. ولی در نهایت یک ضربه هست که موجب سقوط آن میشود. یک منبع آب هم با اولین سطل آب پر نمیشود. هر چه ظرفیت منبع بیشتر باشد، باید سطلهای بیشتری در آن ریخت. ولی خلاصه یک ظرف آخری هست که منبع را سرریز میکند.
عبدی در گفتگو با ایرنا توضیح داد: مرگ مهسا همان ظرف آخر یا ضربه نهایی است که منبع را سرریز یا درخت را قطع کرد. زنان زیادی در این مدت تحقیر شدند و ترسیدند و بسیاری از مردان نیز خواهر، دختر و مادری داشته اند که این حس بد را چشیدهاند. ولی چون ظرفیت مردم زیاد بود، سالها طول کشید تا بالاخره صبرشان لبریز شد و همه گذشته برای آنان زنده شد و این میزان واکنش را در این مقطع شاهد بودیم.
این تحلیلگر در بیان عوامل و مطالبات این اعتراضات افزود: تحقیری که زنان در گشت ارشاد متحمل میشدند، به خودی خود مهم بود، ولی یک مورد بود از موارد دیگر. در دانشگاهها، ادارات، انتخابات و رد صلاحیتها، دادرسیها، توزیع رانتها، رسانههای رسمی و اتهام زنیها و.. مجموعه ای از موارد بود که با این اتفاق، همه آنها مورد نقد قرار گرفت و سررسیدشان آغاز شد.
مجالی برای تظاهرات قانونی ایجاد نکردهایم
عبدی در پاسخ به این سوال که چرا اعتراضات در موارد بسیاری به درگیری و اغتشاش کشیده شد، گفت: اولا این بار تا کنون مثل سال ۹۸، به علل گوناگون خشونت غالب نشده است. ولی از این مساله گذشته، پرسش را باید این طور طرح کنید که چرا اعتراضات خشنتر نشده است؟ باید از خود بپرسیم که آیا جز خشونت راهی جلوی جوانمان باز گذاشتهایم؟ آیا به درخواست تظاهرات مسالمت آمیز پاسخ مثبت دادند؟ میگویند شرکت در تظاهرات غیرقانونی جرم است؛ مگر تظاهرات قانونی هم وجود دارد؟
وی افزود: پس از سال ۹۶ بحث شد که برای اعتراضات قانونی راه حل داده شود. راه حل در این زمینه بود و هست، ولی مدتی بحث شد و هیچ راهی باز نشد. با این حساب، این راهی است که ساختار سیاسی به جوان خود یاد داده است و جوان معترض خشونت را انتخاب نمیکند، بلکه این وضعیت به او تحمیل میشود.
معترضان از نظام آموزشی و رسانهای منزجر شدهاند
این جامعهشناس در تحلیل طیف شکلدهنده اعتراضات اظهار کرد: معترضان به لحاظ گروههای سنی، عموماً جوانان دهه هشتادی هستند که بیگانه با ارزشهای رسمی هستند. چون در این ساختار آموزش دیدهاند و از نظام آموزشی و رسانهای آن منزجر شده اند. چیزی برای از دست دادن ندارند. البته زنان جدیتر هستند. طبقه متوسط و حتی رو به پایین و بالا نیز در میدان اعتراضات هستند. هر اعتراضاتی نشان داده است که انواع و اقسام اقشار و گروههای جامعه اعتراض دارند. این هم یک نمونه، البته فراگیری این اعتراضات بیسابقه است.
به گفته عبدی، حرکتهای خیابانی، خود پیامد برخی اتفاقات دیگر است. فقدان آزادی برای اعتراضات مسالمتآمیز، فقدان رسانههای آزاد برای طرح مطالبات مردم، فقدان فضای باز سیاسی برای مشارکت عمومی، موجب حرکتهای خیابانی میشوند. طبیعی است این اقدام از روی ناچاری است و طبعاً عوارض منفی آن کم نیست، ولی راه دیگری جلوی مردم گذاشته نمیشود.
وی در ارزیابی عملکرد مسئولان در قبال این اتفاقات، گفت: همین رویکردهاست که کار را به اینجا رسانده، نداشتن رسانه مستقل و حقیقتگو، فقدان رسیدگیهای مستقل قضایی در این امور سیاسی، فقدان فرضیه برای مشارکت مؤثر سیاسی و اجتماعی کردن جوانان از طریق نهادهای حزبی، و مهمتر از همه محدود شدن حکومت به تعدادی افراد و جناح محدود، ریشه این بحرانهاست.
عدهای نگران منافع خودشان هستند
این روزنامهنگار با تاکید بر اینکه «هیچ تجدید نظری باعث خدشه به نظام نمیشود»، گفت: به شرطی که تجدید نظر براساس اصول عقلانی و منطقی باشد. آیا این سیاستها موجب افزایش دینداری یا حجاب زنان شد؟ به طور قطع خیر و اثر منفی هم داشته است، خوب! نباید به این سیاستها ادامه داد. مگر سیاستهای گذشته وحی منزل است که تغییر نکند؟ اینها هیچ کدام ربطی به دفاع از نظام ندارد، اما عدهای نگران منافع خودشان هستند و از این رو از وضع موجود حمایت میکنند.
عبدی در پایان به رسمیت شناختن دیگران، آزادی رسانه به ویژه صداوسیما، استقلال قضایی، تغییر رویکردهای موجود در تطبیق قوانین با شرع و قانون اساسی، کنار گذاشتن سیاست رد صلاحیتها و باز کردن راه برای مشارکت عمومی را روشهای حل مساله و جلوگیری از تکرار این حوادث ناگوار دانست و تاکید کرد: بدون اینها راهی برای خاتمه بحران وجود ندارد.