به گزارش سایت خبری مدارا؛ اعتماد نوشت: محمدحسین آجرلو، خبرنگاری است که همین چند ماه پیش کار خبرنگاریاش را از دست داد و همسرش، نیلوفر حامدی، هم بیش از ۳۲۰ روز است که در بازداشت به سر میبرد. درباره حسوحالش در آستانه روز خبرنگار و نوع نگاهش به این روز در سال پرتلاطم زندگی کاریاش میگوید: «اصولا درباره فلسفه نامگذاریها در ایران شاید درک اشتباهی ایجاد شده و مدام به تبریک خلاصه میشود، اما به گمانم اصل موضوع این است که در چنین روزهایی به شرایط و جزییات آن نام خاص فکر کنیم و در حد توان به درک آن نزدیک شویم. صرفنظر از این توضیح و شرایط من و نیلوفر، روز خبرنگار باز هم روز خوبی است که به خود یادآوری کنیم که در کشور به رسانهها چه میگذرد؛ اینکه چقدر مجبور هستیم خود را سانسور کنیم و گاهی کاری را که صد درصد درست میدانستیم انجام ندادیم و… شاید این روز فرصتی است که به این موارد فکر کنیم که چقدر تیترها و محتوا عوض میشود و چه سوژههایی امکان کار ندارد؛ البته همه جامعه از مسئولان کشور گرفته تا برخی مردم انگار انتظار ندارد که خبرنگار به وظیفه اصلی خود عمل کند؛ مثلا امروز رییس مجلس در جمع خبرنگاران رفت، اما واقعیت این است که نیاز خبرنگار این نیست و این دردی از مشکلات رسانهای باز نمیکند. خواسته خبرنگار این است که فضا باز بشود و بتواند کارش را انجام دهد و به او انگی زده نشود. نیاز خبرنگار این است که روزنامهنگار را به بهانههای مختلف به زندان نیندازند و دنبال اتهام مختلف برای انجام کارهای رسانهای نباشند. قطعا این فشارها باعث میشود که خبرنگاران بروند یا اگر ماندند کار دیگری غیر از خبرنگاری انجام دهند یا اینکه اگر کار میکنند چنان کیفیت کار را پایین آوردند که مسالهای برایشان پیش نیاید و این بلایی است که بر سر جامعه رسانهای آوار شده است.»
این روزنامهنگار به یک مساله برجسته دیگر و انتظار جامعه از خبرنگاران هم میپردازد: «خیلیها در این مدت از ما پرسیدند که چرا از ایران نمیروید یا در این مدت پرسیدند که چرا از ایران نرفتید یا آنوقتها اگر نیلوفر گزارشی مینوشت و سروصدا میکرد (که همیشه درباره جامعه و دغدغههای مردم بود) خیلیها میگفتند کاش این گزارش را نمینوشتی… مساله این است که الان جامعه هم پذیرفته که اگر خبرنگاری درباره مسائل جامعه گزارشی بنویسد با او برخورد میشود و انگار همه منتظر برخورد با آن خبرنگاری هستند که میدانند خواست مردم را پوشش داده است؛ یعنی جامعه هم این برخورد را پیشبینی میکند و این انتظار را دارد و این حرفی بود که ما از قبل زیاد میشنیدیم و الان هم میشنویم، ولی واقعیت این است که ما کشورمان را دوست داریم و میخواستیم زندگی معمولی داشته باشیم، اما نگذاشتند و نمیگذارند. واقعا نمیدانم چه بگویم.»