امیرحسین مصلی روزنامهنگار، در یادداشتی در سایت مدارا نوشت: بارها از مسئولان عالی رتبه در بزنگاهها شنیدهایم که «صف معترضان از اغتشاشگران جداست»؛ اما در عمل اغتشاش کلیدواژهای شده که هر اعتراض به حقی را پس از افتادن آبها از آسیاب، با آن منکوب کنند! مثال آخرش تشکیل پرونده قضائی برای مهدی یراحی است، صرفا برای ساخت و اجرای یک ترانه اعتراضی در آستانه سالگرد مهسا امینی که درگذشتش در بازداشت گشت ارشاد یکی از آن بزنگاهها بود. مگر اعتراضی مسالمت آمیزتر از اجرای ترانه نیز وجود دارد؟ درخواست راهپیمایی طبق اصل ۲۷ قانون اساسی پیشکش!
مهدی کشت دار، مدیر عامل خبرگزاری میزان متعلق به قوه قضاییه در توییتری که برای مردم فیلتر شده منتها برای مسئولان مرجع اطلاع رسانی است، مینویسد: «در پی انتشار یک ترانه غیر قانونی، خلاف اخلاق و عرف جامعه اسلامی، برای مهدی یراحی پرونده قضایی تشکیل شد و برخورد مقتضی قضایی با وی صورت خواهد گرفت.»
ای کاش جناب کشت دار و دیگر مسئولان منظورشان از معیارهای غیرقانونی بودن و همچنین خلاف اخلاق و عرف بودن را شفاف توضیح میدادند تا بدانیم چرا با منتشر کنندگان ترانه «دافی سورپرایز» یا همان «هم خانومی هم دافی، زیر سن قانونیم دافی!» که این روزها لقلقه زبان نوجوانان شده بهواسطه کمپین تبلیغاتی برای یک برند آرایشی مجوزدار در فضای مجازی! آیا اخلاق و عرف جامعه در این ترانه رعایت شده خاصه آنجا که میگوید «سلامتی صاب تول، دست جیغ ماچ بغل، چوقیدم یه گل ناب کرم، شل میام مثل باب کرم» یاآنکه به قول زهرا رهنورد که اخیرا در پیامی از حصر نوشت: «هنرمندان را به دلیل هنر متعهدانه و نه هنر خوشباشی، ممنوعالکار میکنند» قانون فقط با اجرای ترانههای اعتراضی برخورد میکند و مشکلی با ابتذال ندارد؟!
فارغ از اینکه دوستدار مهدی یراحی باشیم یا نباشیم یا آنکه محتوا و فرم ترانههای او را بپسندیم یا نه، باید نسبت به برخورد قضایی با این هنرمند تنها به دلیل اجرای اثر هنری که مدنیترین شکل اعتراض است به وضع موجود، مخالفت کرد؛ چراکه اگر راه تلاشهای مدنی توسط این قشر مرجع در داخل کشور برای شنیده شدن صدای مردم بسته شود، جامعه به خشونت تودهوار روی خواهد آورد که نه به نفع مردم و کشور است و نه به نفع مسئولان و حاکیت، زیرا فرصت طلبان خارجنشین که به دنبال جنگ و تحریم هستند، سوار این موج خواهند شد؛ البته از یاد نبریم تاثیر آثار هنرمندانی همچون یراحی با وجود سانسور و محدودیت به مراتب بزرگتر از قوه قهریه نزد افکار عمومی خواهند بود، چنانکه داریوش تا امروز محبوب مانده است!