به گزارش سایت خبری مدارا؛ روزنامه اصولگرای جوان نوشت: انتخابات یازدهم اسفند در تاریخ انقلاب از این جهت که بیشتر از هر انتخابات دیگری تحریم و تهدید شد، شاخص بود. اما این تهدیدها و تحریمها در معنایی باطنی، ناخواسته به انتخابات و نتایج آن، مشروعیت داد! درواقع وقتی آقای سعید حجاریان که هم انتخابات را تحریم و هم فرمان «نافرمانی مدنی» صادر میکند، شب انتخابات فهرست هفتنفره میدهد که «به اینها رأی ندهید»، این یعنی شرکت بسیار فعال و داغ در انتخابات، فعالتر از هر رأیدهنده دیگر و حتی فعالتر از آنانی که در برخی مناطق با قمه به رقبا حملهکردند. این نوع فعالیت در انتخابات مشروعیت بیشتری به آن میدهد و مشروعیت بیشتری به کسانی که حتی با رأی اندک
انتخاب میشوند. آقای عباس عبدی نیز از دو هفته مانده به انتخابات تأکید میکند که مشارکت در تهران بالاتر از ۹ درصد نیست و بعد با اکراه میگوید «برخیهم گفتهاند ۱۵ درصد». این نیز یعنی نوعی فعالیت تقلبانگارانه با چاشنی تهدید، زیرا گوینده و جریان نزدیک به او از قبل خود را آماده کردهاند تا زیر هر نتیجهای غیر از پیشبینی خود بزنند؛ و چه کسی فعالتر از این دو در انتخابات؟! دیگری که سابقاً لباس روحانی هم داشته، تهدید قرآنی میکند و پیام میدهد «ولا تعاونوا علیالاثم و العدوان»!
باید به چنین سادهاندیشی از زبان مولانا سخن گفت که «کردهای تأویل حرف بکر را/ خویش را تأویل کن نه ذکر را»! یک استاد تراز اول دانشگاه نیز صبح جمعه فرستهای قدیمی از اتهام تخلف پسر یکی از نامزدها را در گروهها به اشتراک میگذارد. این نیز «فعال بهقدر استطاعت!» است. فلذا کمتر کسی بود که در انتخابات یازدهم اسفند فعال نباشد، هرچند با پراکندن سموم و باد ناموافق. تا ساعت انتشار روزنامه رقم دقیقی از میزان مشارکت به دست نیامد ولی حتی با یک رقم پایینتر از ۵۰ درصد باید حافظانه گفت: «از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت/ عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی/ به صبر کوش توای دل که حق رها نکند/ چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی» در کنار این تحریمها شاهد اتفاق دیگری بودم که گواهی بر حاکمیت «عقلانیت سیاسی» بر انتخابات اخیر است. به غیر از جداباشی اکثریت میانهروی اصلاحطلبان از اقلیت تندرو و دعوت به مشارکت در انتخابات که نشانهای از عقلانیت سیاسی بود، با تعجب و برخلاف انتخاباتهای گذشته بسیاری از فعالان سیاسی به فهرست متنوعی که خود تهیه کرده بودند، رأی دادند. حتی بیشتر نویسندگان روزنامههای اصولگرا که در فضای مجازی فعالاند، پس از آنکه تحلیلشان از آخرین سخنان رهبری این بود که ایشان در این دوره اصراری بر فهرستی رأیدادن نکردند، فهرستهای خود را که مرکب بود و حتی برخی وزیران و اقتصاددانان و نفر اول فهرست «صدای ملت» را نیز در آن گنجانده بودند، با مخاطبانشان به اشتراک گذاشتند و این یک اتفاق نو بود و محدود هم نبود بلکه کاملاً گسترده بود و چهبسا تأثیر خود را در نتیجه کاملاً متفاوت نسبت به دورههای قبل نشان دهد و منتخبان تهران دیگر حتی نتوانند خود را به یک جریان سیاسی نسبت دهند و باید خود را محصول عقلانیت سیاسی بدانند.
ممکن است همین کار یعنی رأیندادن به یک فهرست کامل، رأیدهنده را از بخشی از مقصود خود در برندهشدن یک تفکر دور سازد، اما اگر یک شهروند حتی به یکی از اعضای فهرست سوءظن داشته باشد، اصرار بر فهرستیرأیدادن چهبسا موجب ترک انتخابات شود. ازطرفی این هشداری است به تشکیلات پشتسر اتئلافها و فهرستنویسها که برای گرفتن رأی فهرستی از مردم باید به شایستهسالاری و فهم مردم- به هر دو- احترام بگذارید و البته یکی دیگر از مشکلات شهرهای بزرگ، و بهویژه تهران، در کاهش مشارکت همین فهرستهای طولانی است که در نوشته دیگری به آن خواهم پرداخت.
آنچه از این انتخابات حاصل میشود، باید چراغ راه ایجاد فضای بهتر در مردمسالاریها برای آینده بهتر باشد.»