به گزارش سایت خبری مدارا؛ تسنیم نوشت: از سال ۸۶ تا ۹۸ نیز بهمدت ۱۲ سال فرماندهکل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که در این دوران حاج قاسم در نیروی قدس درحال تقویت جبهه مقاومت و مقابله با فتنه داعش بود.
علاوه بر این رابطه نزدیک کاری، سردار جعفری از جمله دوستان نزدیک سردار سلیمانی بود که در گفتگو با خبرگزاری تسنیم، به بیان برخی خاطرات خود از این شهید بزرگوار و تشریح ابعاد شخصیتی و فرماندهی او پرداخته است.
بخش هایی از این گفتگو را بخوانید؛
به مناسبت سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی فرمانده بزرگ مقاومت در خدمت شما هستیم. در ابتدا یک برآوردی درمورد شخصیت و فرماندهی ایشان بخصوص در نیروی قدس و قبلش در قرارگاه قدس و شرق کشور و لشکر ثارالله کرمان ارائه بفرمایید؟
حاج قاسم عزیز یک فرد عادی ولی با ویژگیهای خاص ایمانی و روحیه تحمل و سختکوشی و پشتکار و همت بود. همت والا که از کودکی آموخته بود و روحیه شجاعت برگرفته از ایمان قلبی و عنایت الهی که در ایشان بود، شخصیت حاج قاسم را شکل داده بود.
این مسیر هم مسیر دفاع و جهاد بود که از مبارزات قبل از انقلاب شروع میشود و بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب هم در سپاه پاسداران ادامه پیدا میکند. حاج قاسم در بدو ورود به سپاه با توجه به آن توانمندیها و استعدادی که داشت وارد حوزه آموزش میشود و در همان اوایل جنگ هم به جبهه میآید. نکته مهم این است که ایشان در همان ابتدای جنگ مسئولیت فرماندهی محور ۴ گردان از نیروهای کرمان را بر عهده داشته و بلافاصله در عملیات فتح المبین تیپ ثارالله که از نیروهای کرمان تشکیل شده بود ایجاد و ایشان به عنوان فرمانده تیپ انتخاب میشود.
با پیگیریهای حاج قاسم سپاه مسئول مقابله با ناامنیهای شرق کشور شد
ایشان به عنوان فرمانده تیپ و بعدا فرمانده لشکر در عملیاتهای مختلف دفاع مقدس مانند فرماندهان دیگر لشکرها مثل شهید خرازی، شهید باکری، شهید زین الدین و شهید همت خیلی خوب درخشید؛ منتها نکته مهمی که حاج قاسم عزیز دارد این است که بعد از دفاع مقدس باز جهاد را رها نکرد و در عرصههای مختلف امنیتی کشور به ویژه ناامنیهای شرق کشور حضور داوطلبانه و مصرانه داشت و با پیگیریهایی که خودش انجام داد و مصوباتی که در شورای عالی امنیت ایجاد شد، سپاه مسئولیت مقابله با ناامنیهای شرق کشور را در سالهای ۷۳-۷۴ بر عهده گرفت و برای این امر قرارگاه قدس به فرماندهی حاج قاسم تشکیل شد.
سردار سلیمانی در کمتر از یک سال مسلحین شرق کشور را تسلیم کرد
شهید سلیمانی در آن زمان توانست ناامنیهایی که در استان سیستان و بلوچستان و در بخشهای شرقی و جنوبی کرمان گسترش پیدا کرده بود را در مدت کمتر از یک سال جمع کند و همه مسلحین مجبور شدند سلاحهایشان را زمین بگذارند و تسلیم شوند و امنیت خوبی به آن منطقه بازگشت.
این از کارهای برجسته حاج قاسم بعد از دفاع مقدس بود که موجب شد در حوزه جنگ نیمه سخت مسلحانه در جنوب شرق کشور استعداد و توانمندیاش بدرخشد و معلوم شد که کارهای بزرگتری هم میتواند انجام بدهد.
در همان سالهای ۷۵-۷۶ با ماجرای طالبان در افغانستان مواجه شدیم و اهمیت نقش آفرینی نیروی قدس و نهضتها در حوادثی که در عراق، افغانستان، سوریه، لبنان، فلسطین و یمن رخ داد خودش را نشان داد و لازم بود که یک فرمانده قوی و توانمندی مثل حاج قاسم عزیز در رأس این نیرو قرار بگیرد که با پیگیریهایی که انجام شد، ایشان به این سمت منصوب شد و از سال ۷۵-۷۶ بود که کارش را شروع کرد و از همان موقع تحولات منطقهای در شرق و غرب کشورمان در افغانستان، عراق، سوریه و لبنان آغاز شد.
در تعامل با رؤسای جمهور کشورهای منطقه بر مسائل دیپلماسی اشراف داشت
پیگیریهای مصرانه، هوشمندی و ذکاوت، اشراف سیاسی حتی اشراف بر مسائل دیپلماسی که ایشان در تعامل با مسئولین کشور خودمان و حتی رؤسای جمهور کشورهای منطقه داشت از ویژگیهای بارز شهید سلیمانی بود. همزمان در میدان هم به عنوان یک فرمانده مقتدر، مجرب و باهوش و شجاع نقش آفرینی کرد.
چند سالی از تلاشهایش گذشت تا اینکه دشمنان داعش را علیه انقلاب اسلامی به وجود آوردند و میخواستند این منطقه شامات و عراق را تصرف کنند. هدف داعشیها این بود که یک واسطی بین جمهوری اسلامی با امنیت اسرائیل برقرار کنند. طی ۴-۵ سال تلاش شبانه روزی و مجاهدتهای حاج قاسم عزیز به همراه درایت هوشمندی، شجاعت ایشان و آن ویژگیهای منحصر به فردی که در شهید سلیمانی بود، ماجرای داعش هم تمام شد. البته عوامل دیگری در مقابله با پدیده داعش از جمله اراده رئیس جمهور سوریه بشار اسد در آن موقع تعیین کننده بود.
همچنین نقشی آفرینی شهید سلیمانی در جنگ ۳۳ روزهای که در لبنان پیش آمد و همچنین جنگهای غزه تعیین کننده بود.
همانطور که فرمودید ایشان نقش بسزایی در همگرایی شاخههای مقاومت داشتند ولی به نظر میرسد که ایشان علاوه بر این یک شخصیت ایجاد کننده وحدت و همدلی بین ملتهای منطقه بود، این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؛ برنامهای که ایشان برای وحدت و همگرایی مسلمانان داشتند را تشریح بفرمایید؟
یکی دیگر از توانمندیهای خدادادی حاج قاسم عزیز همین روحیه ایجاد همدلی و وفاق در سطح منطقه و بین الملل بود. با وجود آن قاطعیتش در مدیریت و فرماندهی و عملیاتی بودن، یک روحیه خیلی تعاملی و در واقع دلچسبی داشت که همه را به خودش جذب میکرد.
شخصیتهای مختلف کشورهای عراق، سوریه و لبنان را جذب میکرد و همه هم برایش احترام قائل بودند و روحیه فداکاری و ایثار و سخت کوشی را که در او میدیدند در برابرش تسلیم میشدند و البته او هم بواسطه هنر و شم سیاسی و شناختی که از جریانهای مختلف در کشورها داشت میتوانست یک همچون نقشی را ایفا کند و نقش تعیین کنندهای بود.
حاج قاسم نگذاشت دولت آمریکایی در عراق مستقر شود
شوخی نبود وقتی آمریکاییها عراق را اشغال و صدام را ساقط کردند، تصمیم جدی داشتند که یک دولت کاملا آمریکایی در عراق روی کار بیاورند لذا گارنر را مطرح کردند و میخواستند دست نشانده حکومت آمریکایی را در عراق داشته باشند.
این کار را هم کردند اما با تلاشهای سیاسی و روشنگریهایی که حاج قاسم در سطح مسئولین عراقی داشت این پذیرفته نشد و موضوع به هم ریخت و مجبور شدند که برای عراق قانون اساسی بنویسند و انتخاباتی انجام شود و در این قانون اساسی مستحضرید که انتخاب نخست وزیر که یک مسئول اجرایی در کشور عراق است در همه دوره ها به عهده شیعه گذاشته شد و این در طول تاریخ حاکمیت عراق بی سابقه بود.
حاکمیت عراق همیشه در دست دستنشاندههای غرب یا شرق بوده و این اتفاقی که بعد از ساقط شدن صدام افتاد و حکومتی در عراق روی کار آمد که از نظر ساختار حکومتی شبیه ایران و با جمهوری اسلامی هماهنگ است هم حاصل تلاشهای حاج قاسم عزیز است.
یکی از بزرگترین کارهایی که حاج قاسم در خدمت به منطقه و حتی جهان کرد، رفع خطر داعش بود. به نظرتان آیا داعش میتواند باز هم پا بگیرد یا نه قضیه به گونهای تمام شده که فعلا بنا نیست چنین اتفاقی در منطقه بیفتد؟
داعش با آن نگاه و قساوت، سنگدلی و وحشیگری که داشت و به هیچ اصولی پایبند نبود و با توجه به آن ویژگیهایی که در داعشیها بود، کارشان نگرفت و به سرعت منفور همه شدند و دیگر جایی در منطقه برای اینها نیست؛ البته حضور پراکنده چریکی و مخفیانه در کشورهای همسایه ما دارند اما این حضور به صورت رسمی و حضوری که بتوانند آن را توسعه بدهند نیست.
به نظر میآید که داعش رو به افول است ولی ممکن است تا یک مدت دیگر حضور پراکنده و چریکیشان را ادامه دهند و ضربههایی با هدف ایجاد ناامنی در بعضی کشورها مثل عراق، افغانستان، سوریه و حتی مرزهای کشور خودمان انجام دهند.
حاج قاسم همواره نسبت به دوری از دوقطبی سازی و پرهیز از تفرقه توصیههایی داشت
حاج قاسم در حوزه سیاست داخلی چه نقش و تعاملی داشت؟
در سیاست داخلی ایشان نه خیلی دخالت میکرد نه معتقد بود که باید دخالت کند ولی به عنوان یک فرد سیاسی پاسدار نسبت به مسائل داخلی حساس بود اما دخالتی نداشت و وقتی هم برای این کارها نداشت. ایشان مدام و به صورت پیوسته در کشورهای مختلف مسئله داشت و بیشتر وقتش آنجا میگذشت فقط گاهی که میتوانست به ایران بیاید از مسائل داخلی پرسوجویی میکرد، البته از سر دلسوزی نظراتی داشت و همواره نسبت به انسجام و وحدت ملی و دوری از دوقطبی سازی و پرهیز از تفرقه توصیههایی داشت اما فرصت اینکه اثرگذاری کند یا وقتی برای این کار بگذارد، خیلی نداشت.
شما ۱۲ سال فرمانده کل سپاه بودید و این ۱۲ سال همزمان با فرماندهی حاج قاسم در نیروی قدس بود، اگر امکان دارد شیرینترین و تلخترین خاطرهتان با شهید سلیمانی را بازگو کنید.
اوایل شروع شورش داعشیها در دمشق و سوریه حاج قاسم زمینههای آمادگی برای مقابله را در آنجا ایجاد کرده بود، کسی تصورش را هم نمیکرد که تروریستها به این سرعت فراگیر شوند و تا پشت کاخ بشار اسد در دمشق برسند.
به حاج قاسم گفتم اگر لازم است من بیایم به بشار بگویم مردم را مسلح کند
اینجا لازم بود که بشار یک تصمیم مهم بگیرد و مردم را مسلح کند. من به عنوان فرمانده سپاه از حاج قاسم خواستم که این را از بشار بخواهد تا اجازه بدهد مردم مسلح شوند، ایشان(حاج قاسم) گفت من تا حالا چند بار به ایشان(بشار اسد) گفتهام و نپذیرفته زیرا نگران ناامنیهایی است که بعدش ایجاد میشود؛ من گفتم حالا شرایط فرق میکند احتمالاً دیگر خطر را بیخ گوشش حس کرده، یک بار دیگر بگویید و اگر لازم است من هم بیایم کمک کنم با هم برویم به او بگوییم. حاج قاسم گفت نه من خودم یک بار دیگر میگویم. با تلاش حاج قاسم و شهید همدانی این کار انجام شد و از همان موقع که مردم مسلح شدند مبارزه با داعش و مسلحین شروع شد.
پیروزیهایی که در سوریه در مقابل داعش رخ داد محصول عزم و ارداه و ایمان راسخ حاج قاسم بود که ۴-۵ سال همواره در خط اول نبرد حضور فعال داشت و فکر نمیکنم فرد دیگری قادر بود مانند حاج قاسم با این قاطعیت و عزم و ایمان قوی آن خطر بزرگ را از جبهه اسلام و انقلاب دور کند.
بزرگترین دستاوردی که جنگ سوریه برای ما داشت همین ایجاد هماهنگی و هم افزایی دهها هزار نیروی عراقی، سوری، افغانی، ایرانی و لبنانی در کنار همدیگر بود که موجب ایجاد یک قدرت و توانمندی بزرگ در جبهه مقاومت انقلاب اسلامی شد.
سبوعیت، وحشیگری، کشتار و اذیت کردن مردم هم تبعات بسیار منفی برای داعش و مسلحین داشت و این را تجربه را بدست آوردند که دیگر نباید با مردم اینطور رفتار کنند. البته این گروهی که حالا به سوریه آمده هم این تجربه را امروز به کار گرفتند.
سیدحسن نصرالله از ضرب المثلهای ایرانی استفاده میکرد
نمیشود از حاج قاسم صحبت کرد و اسمی از سیدحسن نصرالله نیاورد و با توجه به اینکه ایشان در این جریانات اخیر به شهادت رسیدند، اگر خاطره و نکتهای راجع به این شهید بزرگوار دارید بفرمایید.
شهید حاج قاسم، شهید سیدحسن نصرالله، اسماعیل هنیه که رهبران مبارزات فلسطین و لبنان و … هستند، عظمت روحشان بالاتر از آن است که ما بخواهیم راجع به آنها حرف بزنیم.چون من بیشتر در ایران بودم خیلی با این بزرگواران حشر و نشر نداشتم ولی در همان دیدارهایی هم که داشتیم روحیه بالای ایشان(سیدحسن نصرالله)، عطوفت، رفاقت، محبت و تعامل خیلی برادرانه که با همه برقرار میکرد، موجب میشد همه در آن دیدار اول مشتاقش میشدند و همه مایل بودند که این دیدارها ادامه پیدا کند.
سیدحسن نصرالله به رسم و رسومات ایران توجه داشت و روحیات و ضرب المثلهای ایرانی را بلد بود و بعضا از آنها در محاورات و گفتگوها با لهجه عربی استفاده میکرد و این خیلی شیرین بود و نشست با ایشان را جذاب میکرد.
۲۷۲۱۸