کد خبر : 339120
انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۳ - 18:35
دسته‌بندی : فرهنگی
چاپ

نورگون / آنچه اهمیت دارد زندگی است نه مرگ

ما جنوب را از دریچه‌ی چشم بزرگانی چون صادق چوبک، ابراهیم گلستان، احمد محمود و بعدتر نویسندگانی چون صمد طاهری، منصور علی مرادی و رضا زنگی‌آبادی دیده‌ایم؛ اما خطه‌ی شمال داستان دیگری دارد. جز گیله مردِ بزرگ علوی که هنوز خاطرش در جانمان زنده است کمتر به آن پرداخته‌شده و بیشتر به‌عنوان یک لوکیشن جذاب فیلم‌برداری دیده‌شده و نه از منظر یک نویسنده که خطه‌ی شمال را زندگی کرده باشد، با آداب و سنن این خطه بزرگ‌شده باشد و واژه‌ها و لهجه‌های بومی را بشناسد و با زیست‌بوم، مشاغل، حرفه‌ها و حتی ترس‌ها، افسانه‌ها و اسطوره‌های محلی آشنا باشد.

نورگون / آنچه اهمیت دارد زندگی است نه مرگ

محبوبه سلاجقه در یادداشتی که در اختیار سایت مدارا قرار داد نوشت: احتمالاً وقتی صحبت از ادبیات اقلیمی می‌شود بیشتر از همه به یاد ادبیات جنوب ایران با آن بافت فرهنگی غنی و فضای داستانی خاص می‌افتید که مخرج مشترکی ست از آفتاب سوزان جنوب و نخلستان‌های سر به فلک کشیده که در کنار شط کارون جان گرفته‌اند. فضایی که در خلق شخصیت‌هایی چون زائر محمد تنگ سیر یا خالد همسایه‌ها نقش اساسی ایفا کرده‌اند و به ما در شناخت فرهنگ و سنن مردم جنوب یاری رسانده‌اند.

ما جنوب را از دریچه‌ی چشم بزرگانی چون صادق چوبک، ابراهیم گلستان، احمد محمود و بعدتر نویسندگانی چون صمد طاهری، منصور علی مرادی و رضا زنگی‌آبادی دیده‌ایم؛ اما خطه‌ی شمال داستان دیگری دارد. جز گیله مردِ بزرگ علوی که هنوز خاطرش در جانمان زنده است کمتر به آن پرداخته‌شده و بیشتر به‌عنوان یک لوکیشن جذاب فیلم‌برداری دیده‌شده و نه از منظر یک نویسنده که خطه‌ی شمال را زندگی کرده باشد، با آداب و سنن این خطه بزرگ‌شده باشد و واژه‌ها و لهجه‌های بومی را بشناسد و با زیست‌بوم، مشاغل، حرفه‌ها و حتی ترس‌ها، افسانه‌ها و اسطوره‌های محلی آشنا باشد.

از این منظر می‌توان گفت که نورگون داستان حقیقی شمال است. حجتی با شناخت کاملی که از این اقلیم داشته فضای کاملاً متفاوتی خلق کرده و خواننده را با خود تا آبشار پری‌دا می‌برد تا جزیره‌ی سیل‌زده‌ی آشوراده و تالاب میانکاله و تا زیر خنکای سایه‌ی سرخدارها. این فضا به او در ساخت شخصیت‌های جدید، پی‌رنگ‌های عمیق و البته ساخت اثری چندلایه یاری رسانده است. این مجموعه داستان شامل نه داستان کوتاه با نام‌های پنج‌تن، نورگون، بی‌برگی سرخدارها، راه جهنم با نیت‌های خیر سنگفرش شده، آبشار پری‌دا، چراغ خاموش، هذا مقام خلدآشیان، سفید چاه، هفت قدم بعد از سندرم کلاین لوین یا سندرم زیبای خفته است که در سبک‌های رئالیسم و رئالیسم جادویی نوشته شده‌اند.

پنج‌تن اولین داستان این مجموعه از زبانِ راوی اول‌شخص جمع روایت می‌شود. در همان پاراگراف ابتدایی داستان می‌بینیم که نویسنده عدد پنج را چندین بار تکرار می‌کند و به‌نوعی خواننده را برای دریافت ارتباط این عدد با سرنوشت برادران داستان آماده می‌کند. پنج‌تن داستان نمادین زندگی پنج برادر و مادرشان ننه پوران است که به‌سان انگشتان یکدست به یکدیگر متصل هستند.

یادآوری از دست تانیت یا همسا که نوعی تعویذ یا طلسم به شکل کف دست با پنج‌انگشت بازشده است. این دست در بسیاری از فرهنگ‌ها مقدس است به‌طور مثال در فرهنگ فینیقی و کارتاژی نمادی از رشد، تولد و باروری است؛ و بالطبع قطع ارتباط هرکدام از این انگشتان نابودی و خشک‌سالی به بار می‌آورد. چنانچه در پایان داستان می‌بینیم که سرخدارهای خانه‌ی ننه پوران لخت و خشک و عور باقی‌مانده‌اند.

«تابستان است و ما برادرها کتمان را پوشیده‌ایم و تنگ هم توی ماشین نشسته‌ایم. روی تابلوی سبزرنگی که آفتاب رنگ و رخش را برده و باران گوشه‌هایش را پوسانده با سفید نوشته‌شده: «پنج پیکر؛ پنج کیلومتر» چند تا سگ دوروبر تابلو چرتشان برده. انگار صدای جرق‌جرق لاستیک ماشین را روی جاده‌ی خاکی می‌شنوند که دو تاشان گردن می‌گیرند، سربلند می‌کنند، لیسی به تن و بدنشان می‌زنند، خودشان را تکانی می‌دهند و پوزه می‌کشند به کرک و پشمشان. ما تابلو را رد می‌کنیم و پنج پیکر از پشت پیچ شاه کوه پیدا می‌شود. به پنج پیکر می‌رسیم، نبش پنجمین کوچه پیاده می‌شویم.» (نورگون، پنج‌تن، ص ۹)

دومین اثر این مجموعه داستان، نورگون است نامی که زینت‌بخش این کتاب نیز می‌باشد. نورگون یا گون‌های شعله‌ور جشنی باستانی ست که هنوز هم هرسال در غروب بیست و یکم تیرماه در برخی از روستاهای شهرستان آمل برگزار می‌شود. مردم محلی بر این باورند که بعد از به زنجیر کشیده شدن ضحاک در کوه دماوند فریدون و لشکریانش آتشی در دامنه‌ی کوه روشن کردند تا همگان بدانند که کار ضحاک به پایان رسیده. در پاسخ به این آتش مردم گون‌ها را آتش زدند و به جشن و پای‌کوبی پرداختند. ازاین‌رو می‌توان گفت که نورگون جشن به زنجیر کشیده شدن ضحاک است، جشن پیروزی نیکی بر اهریمن. جشن پیروزی زندگی به مرگ.

نورگون از زبان فریدون کارگر معدن زغال‌سنگ روایت می‌شود که در تقابلی نابرابر با معدن قرارگرفته. حجتی آگاهانه با قرار دادن این داستان در کنار داستان اسطوره‌ای شاهنامه (پیروزی فریدون بر ضحاک) معدن را به ضحاک مار دوش تشبیه کرده که از خون جوانان تغذیه می‌کند.

«می‌خواهم پیکور را دوباره روشن کنم و زغال لای رگه‌ها را بتراشم، اما یک آن چند جفت چشمِ سرخ و به خون نشسته جان می‌گیرند روی سینه‌ی دیوار. مار هزار سری چنبره زده و فش فش می‌کند. نیشش را بیرون می‌کشد و زبانه‌های آتش رها می‌شوند از دهانش بیرون.»(نورگون، نورگون، ص ۲۲)

دو داستان راه جهنم با نیت‌های خیر فرش شده و آبشار پری‌دا از این منظر جذاب هستند که به کمک چند راوی روایت می‌شوند که شیوه‌ی روایی معمولی برای داستان کوتاه نیست. این شیوه کمک می‌کند که مخاطب نگرشی وسیع‌تر و چندوجهی‌تر از جهان خیالی نویسنده داشته باشند و تصویر واقع‌گرایانه‌تری خلق کند. در این روش لحن داستان هر بار تغییر می‌کند و حقیقت داستان از زوایای مختلف آشکار می‌شود. به قول لوییس کینگ شاعر برجسته‌ی آمریکایی به کمک این ابزار می‌توان خود را از محدودیت نجات داد.

هذا مقام خلدآشیان و سفید چاه دو داستانی از این مجموعه هستند که می‌توان آن‌ها را در دسته‌ی رئالیسم جادویی طبقه‌بندی کرد. نوعی از رئالیسم جادویی که از افسانه‌ها و اسطوره‌های محلی خطه‌ی شمال وام گرفته است. در این دو داستان است که غزل قو پرنده‌ای که توسط نویسنده خلق‌شده و در دیگر داستان‌های این مجموعه نیز حضورداشته پررنگ می‌شود. هذا مقام خلدآشیان داستان جزیره‌ی خالی از سکنه و سیل‌زده‌ی آشوراده را روایت می‌کند. داستان اسب‌هایی که سال‌هاست دیگر در این جزیره نیستند و درصحنه‌ای بی‌نهایت تراژیک در ساحل دریا ذبح می‌شوند.

«ده‌ها اسب ابلق دراز به دراز افتاده‌اند لب دریا. باد به ماسه‌های داغ لیسه می‌کشد و ساحل غرق در خون و هیاهوست. مردم پابرهنه می‌آیند و می‌روند. دوبه‌دو، سه‌به‌سه، کپه به کپه، دسته‌به‌دسته کناره آب را پرکرده‌اند. از همه بیشتر قصاب است که به چشمم می‌آید. کارد به دست میان لاشه اسب‌ها قدم می‌زنند.» (نورگون، هذا مقام خلدآشیان، ص ۶۳)

سفید چاه که از منظر راوی اول‌شخص روایت می‌شود داستان یک سفر است. سفری از دنیای زندگان به سرای مرگ. سفر یک فرزند درحالی‌که پدر روبه‌مرگ خود را به دوش می‌کشد. ذبیح پسر ابراهیم میرزا در طول این سفر هر بار با زنی روبه‌رو می‌شود. نقطه اشتراک همه‌ی آن‌ها این است که گمشده‌ای دارند. همه‌شان همچنان بعد از سال‌ها به انتظار نشسته‌اند و آن گمشده را ظاهر صدا می‌زنند.

«توی کتاب‌ها خوانده‌ام ظاهر یعنی مشهود و آشکار و یکی از نود ونه اسم خداست، اما اهالی ارضت به آدم‌هایی که هیچ‌وقت فراموششان نمی‌کنند می‌گویند ظاهر. آقاجان می‌گفت ظاهر خصلت وحشتناک فراموش‌نشدن دارد؛ یعنی اگر به آن فکر کنی دیگر نمی‌توانی به چیز دیگری فکر کنی و عاقبت دیوانه می‌شوی.» (نورگون، سفید چاه، ص ۹۳)

هفت قدم بعد از سندرم کلاین لوین یا سندرم زیبای خفته داستانی پست‌مدرن است که کاملاً ذهن خواننده را برای درک و رمزگشایی از آن به خود مشغول می‌کند. این داستان که در هفت بخش روایت می‌شود، یادآور هفت وادی عرفان عطار: طلب، عشق، معرفت، توحید، حیرت، فقر و فنا است. تمامی قدم‌ها از زبان راوی اول‌شخص روایت می‌شود و به‌نوعی روایت راوی در مواجه با مرگ مرموز پرندگان تالابی میانکاله است. روایتی میان خواب‌وبیداری، غیرخطی و در رفت و برگشتی میان گذشته و حال.

«توی سایت‌ها می‌گفتند دو هزار و سیصد پرنده تلف‌شده، اما صدری می‌گفت نزدیک به چهل هزار. فاجعه است. من که باور نمی‌کنم از سم بوتو لیسم باشد. مگر می‌شود؟» (نورگون، هفت قدم بعد از سندرم کلاین لوین یا سندرم زیبای خفته، ص ۱۰۰)

مجموعه داستان نورگون اخیراً توسط نشر نی در صد و هشت صفحه منتشرشده است. از این مجموعه پنج‌تن برنده‌ی جایزه‌ی ادبی اراک، نورگون، بی‌برگی سرخدارها، راه جهنم با نیت‌های خیر سنگفرش شده و آبشار پری‌دا برگزیده‌ی مسابقات ادبی چون مسابقه‌ی ادبی آهن، جایزه‌ی ادبی حرا، جایزه‌ی ادبی جمال‌زاده و جایزه‌ی ادبی مشهد شده‌اند.

 

 

 

 

 

 

 

اخبار مرتبط:
زندگینامه، بیوگرافی و آثار حامد عسکری + متن کامل شعر های معروف
زندگینامه، بیوگرافی و آثار حامد عسکری + متن کامل شعر های معروف

حامد عسکری شاعر، ترانه‌سرا، نویسنده و مجری معاصر ایرانی است که به دلیل اشعار عاشقانه و صمیمی‌اش شناخته می‌شود. او متولد شهر بم در استان کرمان است و با سبک ساده و دل‌نشین خود توانسته جایگاه ویژه‌ای در میان علاقه‌مندان به شعر معاصر پیدا کند. عسکری علاوه بر شاعری، در زمینه اجرا و نویسندگی نیز فعالیت دارد و تجربه‌های زندگی‌اش، به‌ویژه زلزله بم، تأثیر عمیقی بر آثارش گذاشته است.

حسن فتحی: در اعتراض به رفتار سخیف تهیه‌کننده و عهدشکنی‌های پلتفرم پخش‌کننده، از ساخت فصل دوم «ازازیل» کناره‌گیری می‌کنم
حسن فتحی: در اعتراض به رفتار سخیف تهیه‌کننده و عهدشکنی‌های پلتفرم پخش‌کننده، از ساخت فصل دوم «ازازیل» کناره‌گیری می‌کنم

فتحی نوشت: روند تدوین این اثر به‌دلیل دخالت‌های غیرحرفه‌ای و غیراخلاقی تهیه‌کننده، و علیرغم اعتراض‌ها و هشدار‌های مکرر بنده، به دفعات دستخوش تغییرات ناصواب و ناگهانی شده، و از این رهگذر قسمت‌های پخش‌شده در فصل اول، متحمل آسیب‌ها و صدماتی در تدوین گردید!

خواننده مشهور، راز فروپاشی گروه آریان را فاش کرد!
خواننده مشهور، راز فروپاشی گروه آریان را فاش کرد!

در آستانه برگزاری کنسرت «آریان، سمفونی خاطرات» در سیمور سنتر سیدنی استرالیا که به همت علی پهلوان در خرداد ۱۴۰۴ (۲۴ می ۲۰۲۵) برگزار خواهد شد، این خواننده در گفتگویی تلخ، به مرور خاطرات گروه «آریان» و دلایل فروپاشی این گروه پرداخت.

ارسال دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کلیه حقوق محفوظ است