به گزارش سایت خبری مدارا: اعتماد نوشت: «امیر. س»؛ عامل آزار جنسی چند کودک؛ جوانی ۲۷ساله است که روبهرویم ایستاده و پاسخ سوالاتم را میدهد. پاسخهایش اینگونه است که انگار دارد از روی کتاب یا نوشتهای میخواند. با این حال وقتی پلیس او را متوجه لحن صحبتهایش میکند باز حالتش را حفظ و ادامه میدهد. همین نشان میدهد که او ترسیده؛ از دوربینها و عده زیادی خبرنگار که گاهی سوالهای بیربط هم از او میپرسند؛ وقتی به کودکان تجاوز میکردی چه احساسی داشتی؟
این سوال و سوالهایی از این دست باعث حیرت میشود… طبق اطلاعات اختصاصی؛ «این متهم فقط پسران را مورد آزار جنسی قرار نداده و ماموران در لحظه دستگیری متوجه حضور یک دختر و پسر شدهاند که چند روزی میشده داخل خانه متهم بودهاند.» همچنین طبق استنادبه پرونده «متهم در کودکی بارها از سوی یکی از نزدیکان مورد آزار جنسی قرار گرفته است.» این متهم حدود سه، چهار ماه پیش دستگیر شده و فیلمهایی که از آزارهای جنسی کودکان تهیه کرده را در یک کانال تلگرامی منتشر کرده است.
امیر در اظهاراتش میگوید: «با موتوسیکلت درحالی که لباس جعلی مامور شهرداری به تن داشتم در خیابانهای خراسان، افسریه، مولوی و شوش دور میزدم و کودکان تنها را شناسایی میکردم؛ میگفتم مقصدتان کجاست که شما را برسانم! بچهها هم اعتماد میکردند و سوار موتورم میشدند. در مکان مناسب کیکی که از قبل آماده کرده و داخل آن قرص بیهوشی گذاشته بودم را به آنها میدادم تا بخورند و بیهوش شوند که به هدفم برسم و از آنها فیلم تهیه کنم.» متهم در پاسخ به اینکه آیا خودتان در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفتهاید، میگوید: «در کودکی بارها مورد آزار جنسی قرار گرفتم.»
«مرتضی نثاری» معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران در مورد این پرونده میگوید: «اواخر سال گذشته یکی از بیمارستانهای تهران به پلیس خبر داد که آثار تجاوز و تعرض در یکی از بیماران که یک پسر چهارساله بوده؛ مشاهده شده است. به دلیل حساسیت موضوع، تیمی از کارآگاهان اداره شانزدهم به بیمارستان مراجعه کردند و دستگیری این متجاوز را در دستور کار قرار دادند. کارآگاهان در روزهای پیش از نوروز، این متهم را که با سوءاستفاده از لباس شهرداری، کودکان را فریب و سوار موتوسیکلت خود میکرد و بعد از تجاوز آنها را در خیابان رها میکرد، شناسایی و دستگیر کردند.»
نثاری همچنین در مورد سن قربانیان و شگرد متهم میگوید: «قربانیان این متهم زیر ۱۵سال هستند. متهم قرص خوابآور در کیک میگذاشته و به کودکان میداده تا آنها بدون مقاومت در مقابل خواسته او قرار گیرند. این متهم تاکنون ۵ شاکی دارد، اما بر اساس تصاویر تلفن همراه او به نظر میرسد تعداد شاکیان بیشتر شود.
البته این متهم چند سال قبل نیز به همین جرم دستگیر شده و بعد از تحمل ۵ سال زندان آزاد شده بود که دوباره به این اقدام دست زده است.» معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران از والدینی که آثار جرم در کودکان آنها مشاهده شده درخواست کرد به پلیس مراجعه کنند. «امین گلریز» قاضی سابق تهران و وکیل دادگستری در راستای دستگیری این آزارگر جنسی کودکان به سوالات پاسخ میدهد.
میدانیم که تجاوز با تعرض فرق دارد. از منظر رویکرد قانونی بحث تجاوز و تعرض را توضیح میدهید.
وقتی تجاوز صورت میگیرد و موضوع اثبات میشود قانونگذار مجازات اعدام را برای متجاوز در نظر میگیرد حتی اگر تجاوز به یک نفر بوده باشد، ولی وقتی تعرض رخ میدهد، قانونگذار در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان تعزیر درجه ۶ قائل میشود که البته به نظر میرسد این مجازات از ضمانت اجرایی کافی برخوردار نیست و بهتر بود قانونگذار واکنش شدیدتری نشان میداد چرا که شاید اثر روحی و روانی تعرض و تجاوز یکی باشد.
تعرض شامل مجازات تعزیری از جمله ۶ تا ۲۴ ماه حبس، جریمه نقدی یا شلاق از ۳۱ تا ۹۹ ضربه میشود. این مجازاتهای تعزیری نیز انتخابش با قاضی است که کدام را برای مجرم در نظر بگیرد، اما به نظر میرسد این مجازاتها کافی نیست، چراکه تعرضی که به یک کودک یا نوجوان میشود آیندهاش را تباه میسازد و از طرف دیگر امکان دارد خود بزه دیده در آینده تبدیل به بزهکار شود.
در مورد چنین جرایمی، موضوع پیشگیری وجود دارد؟
بحث پیشگیری جرایم علیه کودکان و نوجوانان از دو منظر قابل بررسی است؛ پیشگیری در مدارس که با استفاده از آموزشهای لازم به دانشآموزان و گزینش صحیح معلمان صورت میگیرد؛ به عنوان مثال همین پرونده تعرض در نمازخانه یک مدرسه در شهرری که معلم به چندین کودک در یک مکان مقدس تعرض کرده، به دلیلعدم دوربینهای مداربسته وعدم گزینش مناسب در انتخاب معلمان رخ داده است.
در کشور ما برخلاف کشورهای دیگر تست سلامت روان از معلمان گرفته نمیشود. چون بعضی از افراد به دلیل شغلی که دارند باید تستهای خاصی انجام دهند. از منظر جرمشناسی کسی که قوه شهوانی بالایی دارد، خود کنترلی ندارد یا آموزشهای لازم را ندیده، نباید به عنوان آموزگار در کلاسهای درس حضور پیدا کند.
مورد دوم بحث پیشگیری به خانوادهها مربوط میشود؛ بعضی از جرایم ارقام سیاه بالایی دارند؛ یعنی در عین اینکه به وقوع میپیوندند، آماری از آن ارایه نمیشود به این علت که خانواده بزه دیده یا خود او تمایلی به شکایت ندارد، چراکه بزه دیده هم در اماج جرم قرار میگیرد و هم از ترس آبرو اقدام به شکایت نمیکند. چون خانواده میداند اگر پروندهای تشکیل شود آبروریزی خواهد شد. بنابراین به قدری حساسیت در این جرایم بالاست که نباید با تعزیر درجه ۶ یا درجه ۵ آن را مواجه کنیم، چون قابلیت پیشگیری و عبرت آموزی ندارد.
در همین مورد اخیر که فردی دستکم ۵ کودک را مورد آزار جنسی قرار داده؛ چطور میشود که او قبلا به خاطر جرم مشابه محکومیت پیدا کرده و بار دوم به راحتی و با جامعه آماری بیشتری اقدام به جرم میکند؟ این اقدام او نشان میدهد که ضمانت اجرایی کافی وجود نداشته و اقدامات روانکاوی روی بزهکار صورت نگرفته است. اگر قاضی به عنوان مجازات تکمیلی مجرم را مکلف میکرد خود را درمان کند آیا بار دوم این اتفاق میافتاد؟
با استناد به پرونده او در کودکی توسط یکی از آشنایان مورد آزارجنسی قرار گرفته است. حالا با توجه به بررسی چنین پروندههایی که نمونه بارز آن هم پرونده بیجه؛ فردی که به بیش از ۲۰ کودک تجاوز و آنها را به قتل رساند و اظهار کرد در کودکی نیز مورد تجاوز قرار گرفته، آیا میتوان گفت تمام کودکانی که خود در کودکی قربانی تعرض یا تجاوز میشوند، ممکن است در آینده تبدیل به متجاوز شوند؟
ضرورتا کسی که مورد تجاوز قرار میگیرد، متجاوز نمیشود، اما یکی از علل اصلی که در جرایم منافی عفت وجود دارد و میتواند بزه دیده را تبدیل به بزهکار کند این است که کودک یا نوجوان بعد از تعرض یا تجاوز آموزشهای مناسب روحی و روانی را دریافت نمیکند. ما در قانون میگوییم بزهکار را مجازات کنیم، اما هیچ کجا قانونگذار عنوان نکرده با بزه دیده باید چه کرد! بهتر بود قانونگذار علاوه بر تشدید برخی مجازاتها، اولیای بزه دیده را نیز موظف میکرد اقدامات روانکاوی انجام دهند که بعدها این خلع برای بزه دیده به وجود نیاید که چون مورد تعرض یا تجاوز قرار گرفته، خودش نیز این اقدام را با دیگری انجام دهد.
چرا که قانونگذار در بعضی موارد خشونت لازم را به کار نمیگیرد و خود بزه دیده تصمیم میگیرد در مقام پاسخ اقدام کند. قانونگذار باید در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان اصلاحات لازم را انجام دهد و در بحث تجاوز و تعرض، بزه دیده را نیز مکلف به اقدامات درمانی کند. به نظر میرسد اجرای مجازاتهای علنی در چنین مواردی باید از الزامات باشد. در مورد تجاوز که مجازات آن اعدام است باید به صورت علنی انجام شود و در مورد تعرض اگر تعداد بزه دیدگان بیشتر باشد قاضی میتواند طبق ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات را تشدید کند.
فکر میکنید حبس و مجازاتهای فعلی چقدر بازدارنده است؟ به طور مثال همین متهمی که دستکم ۵ کودک را مورد آزارجنسی قرار داده در اعترافاتش عنوان کرده که سال ۹۵ نیز به خاطر ارتکاب جرم مشابه (آدم ربایی و تعرض) ۵ سال زندان بوده است. با این حال وقتی آزاد شده به تعداد قربانیانش اضافه شده است. در این باره توضیح میدهید.
قانونگذار حتما باید در مورد بحث تعرض مجازاتهای تکمیلی درنظر بگیرد. ازجمله این مجازاتهای تکمیلی مکلف کردن فرد به اصلاح خود است. حبس در این موارد ضمانت اجرایی کافی ندارد، چراکه باید در اینگونه جرایم گردنکشی فرد بزهکار شکسته شود.
طبق اظهارات این آزارگر و اعلام پلیس، او کودکان تنها را که بین ۱۰ تا ۱۵ سال داشتهاند، شناسایی و آنها را سوار موتور خود میکرده؛ همانطور که مشخص است خانوادههای قربانی در مورد فرزندانشان غفلت داشتهاند و آموزشهای لازم را نیز به آنها تعلیم ندادهاند. نقش خانوادهها در اینگونه موارد چیست؟
بله، کاملا مشخص است که خانواده این کودکان نگهداریهای لازم را از فرزندانشان نداشته و فرزندانشان مورد آزارجنسی قرار گرفتهاند. خانوادهها باید حتما آموزشهای لازم را به فرزندانشان بدهند تا کودک یا نوجوانشان به راحتی سوار ماشین یا موتور ایکس و ایگرگ نشود. چرا که بخشی از پازل مجرمان با کم کاری خانوادهها تکمیل میشود.
بررسی چنین پروندههایی نشان میدهد که متهمان به یک یا دو قربانی بسنده نمیکنند و معمولا به صورت سریالی اقدامات خود را انجام میدهند. به عنوان مثال بیجه عنوان کرده بود اگر دستگیر نمیشد به کودکان بیشتری تجاوز و آنها را به قتل میرساند یا همین فردی که دستگیر شده، پلیس چهره او را از عمد به تصویر کشیده تا اگر قربانیان دیگری مورد آزارجنسی قرار گرفتهاند به پلیس مراجعه و شکایت خود را ثبت کنند. علت تکثر قربانیان در این پروندهها چه میتواند باشد؟
این موضوع دو علت دارد و در درجه اول نشان میدهد که فرد آزارگر بیمار است و با یک قربانی پاسخهای روحی و روانیاش ارضا نمیشود. البته بیمار نه به آن معنا که از معافیت قانونی برخوردار شود. یعنی بزهکار دنبال این است که نیازهای درونیاش را پاسخ دهد و این پاسخ با یک قربانی حل نمیشود و نیاز به قربانیان بیشتری دارد.
علت دیگر، شناسایی بهموقع و دستگیری این بزهکاران است؛ هدف اینگونه متهمان بزه زنجیرهای است، اما هر چقدر این مجرمان زودتر شناسایی و دستگیر شوند قربانیان آنها هم کمتر خواهد بود. رفتارهای این مجرمان طوری است که با تعرض یا تجاوز به یک قربانی قانع نمیشوند، چراکه ذات درونی و اختلالات روحی و روانی آنها اینگونه است.
این متهم، کودکان را شناسایی و سوار موتور میکرده و به خانه خود یا اطراف تهران میبرده و آنجا به قربانیان کیکی میداده که قرص بیهوشی داخل آن بوده. از منظر جرمشناسی استفاده از ماده بیهوشی چه دلیلی میتواند داشته باشد؟
استفاده از مواد بیهوشکننده یا خوابآور در حکم عنف محسوب میشود و مجازات مجرم را تشدید میکند، اما علت اینکه چرا مجرم از ماده بیهوشی یا خوابآور استفاده میکند این است که مقاومت قربانی را کم کند و راحت به هدف خود برسد تا بتواند فیلم تهیه کند و فرصت بیشتری برای ارتکاب جرم داشته باشد.