کمتر از یکسال پس از ورود آیتالله هاشمی شاهرودی به دستگاه قضا، که در آن زمان ریاست دانشکده علوم قضایی قوه قضاییه را از دوران حضور آیتالله یزدی برعهده داشتهام، با دو ابلاغ ایشان روبهرو شدم؛ نخست حکم معاون آموزش و تحقیقات قوه قضاییه بود که در آن سال، معاونت آموزش و تحقیقات برای اولین بار در دستگاه قضایی ایجاد میشد و پیش از این اساسا معاونتی تحت این عنوان وجود نداشت و دوم حکم سخنگویی دستگاه قضا بود.
به گزارش سایت خبری مدآرا : حسین میر محمد صادقی، سخنگوی اسبق قوهقضاییه در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: اگرچه این سمت پیش از ورود ایشان هم وجود داشت اما در حد ضعیفی بود و شخص سخنگو نقش اساسی و جدی در این نهاد بازی نمیکرد. بنابراین میتوان هر دوی این ابلاغیهها را از ابداعات و نوآوریهای خوب و مفید ایشان دانست.
البته خیلی اعتقاد ندارم که نسبت به افراد بویژه پس از مرگشان مطلقسازی کنیم چرا که هر فردی نقاط مثبت و منفی چه در ویژگیهای شخصیتی و چه در ارتباط با مسئولیتهای خود دارد. اما دو نقطه مثبت در شاکله شخصیتی رییس سابق قوه قضاییه وجود داشت. یکی اینکه ایشان به دانشکدههای حقوق اعتقاد ویژهای داشت.
این درحالیست که در برخی اوقات مشاهده میکنیم بسیاری از علما که تحصیلات حوزوی دارند به دانشکدههای حقوق و فارغ التحصیلان آن و حتی اساتید این دانشکدهها توجهی ندارند اما ایشان برعکس بقیه عمل میکردند. حتی دانشکده علوم قضایی در آن زمان بگونهای فعالیت میکرد که برخی از نیازهای دستگاه قضایی را مرتفع کند و ایشان نیز همیشه بر مساله اعتلای وضعیت آموزشی دانشکده تاکید میکردند و حقوق را بعنوان یک علم قبول داشتند، که این امر برای شخص بنده جای تعجب داشت.
آیتالله هاشمی شاهرودی به تجربیات دیگران و کارهایی که در دیگر کشورها انجام میگرفت هم به منظور اعتلای دستگاه قضایی و بهتر شدن اوضاع قضایی ایران بسیار توجه داشتند. بارها این جمله را از ایشان در ارتباط با مواردی که بحث میکردیم میشنیدم که میپرسیدند دنیا در این مورد چه اقدامی انجام میدهد؟ ایشان تلاش داشتند که متوجه شوند در سایر کشورها این اقدامات به چه ترتیبی انجام میشود تا بتوان تا آنجا که امکان دارد از آن دستاوردها استفاده کرد.
آیتالله هاشمی شاهرودی در ارتباط با شوراهای حل اختلاف نیز رویه خوبی را در پیش گرفته بود. با وجود اینکه این تصمیم، لایحه دولت بود اما از آن طرفداری میکرد. عمدتا این حمایت براساس تجربهای بوده که ایشان از سایر کشورها به دست آورده بود. چراکه از سوی ایشان هیاتهایی به انگلستان سفر کرده بودند و گزارشهایی را در ارتباط با دادگاههای ماجیستریت که قضات آنجا اصولا از افراد عامی و نه الزاما حقوقدان بودند، ارائه کردند.
طی مراوداتی که در چند سال حضورم در قوهقضاییه با آیتالله شاهرودی داشتهام، ایشان را فردی یافتم که آنچه که خود میداند و یا آموخته است را مطلق محسوب نمیکند و همچنان خود را نیازمند میدید که از دانستههای دیگران و تجربیات سایر کشورها استفاده کند. ایشان علاقه بسیاری به نوآوری داشت. خود در بحثهای کیفری نوآوری های خاصی داشته و مقالاتی نوشته بود و علاقمند به این مباحث هم بود. میتوان ایشان را یک فقیه نوگرا نام گذاشت که با توجه به اینکه هم در فقه ورود پیدا کرده و هم به مسائل روز توجه داشت، سعی میکرد درسهایی بیاموزد و نگاه نویی به بحثهای کیفری داشته باشد تا به برخی از مسائلی که امروز مطرح میشود پاسخگو باشد.